-Leaf 2-

948 98 7
                                    

یک اتفاق... یک سانحه در زندگی کافیه تا سرنوشت تغییر کنه‌‌...
یک تیر... جون آدمی رو بگیره و زندگی آدم دیگه ای رو نجات بده!
و یک حرف...
هدفِ بعدی رو تعیین میکنه... مقصد رو تعیین میکنه...‌ و قدرت رو بهت نشون میده!

فلش بک 2 ماه قبل*

_تو انتقال اول 20 تا پناهنده... همشون دخترن!... میتونی یکی شون رو نگه داری!

_ادرس اشتباهی بهت دادن... کار ما خرید و فروش ادما نیست.

با اخم گفت و به صندلیش تکیه داد... کروس سرش رو کج کرد و ادامه ی حرفاش رو گفت...

_ولی معامله ی خوبیه... بعضی هاشون حتی 12 سالشونم نشده.

کروس به ساعت مچیش نگاه کرد... 1 دقیقه ی دیگه وقت داشت... کمتر از یک دقیقه باید با افرداش اینجا رو ترک میکرد.

_معامله بزرگیه فقط باید کمکمون کنی بیاریمشون اینجا...

جیمین کلافه از حرف های کروس دستاش رو روی میز گذاشت و با لحن کنترل شده ای گفت...

_خانواده ی من همچین معامله هایی نمیکنه... مجبور نیستم خودمو قاطی کنم!

جیمین از جاش بلند شد و به پاو اشاره کرد...

کروس بلند شد و ادای احترام کرد...

_معذرت میخوام ماسیو... نمیخوام بهتون توهین کنم... این فقط یه پیشنهاد بود!

جیمین به سمت پدرش رفت و دستی برای کروس تکون داد... از اولش هم از اون پسر خوشش نمیومد!

کروس از پله ها پایین رفت‌ و نیشخند زد... تا دو دقیقه ی دیگه کل خاندان پارک نابود میشد!

با اینکه از افراد وفادارشون بود اما نمیشد پیشنهاد 5 درصدی سهام شرکت چرم رو رد کنه!
عذاب وجدان نداشت چون از نظر خودش حقشون مرگی بدتر از اینا بود... حتی اون ماسیو جیمین.. پسر پارک بزرگ!

_بریم جان!.. سود 5 درصدی منتظرمونه!

جان در ماشین رو براش باز کرد و با استرسی که از صداش مشخص بود پرسید...

_اگه زنده بمونن چی؟... قطعا پیدامون میکنن!

کروس با بی خیالی شونه ای بالا انداخت و سوار شد... به درستی و دقیق بودن نقشه شون مطمئن بود... کسی تو اون خراب شده زنده نمیمونه..

_نگران نباش جان.. رئیس خودش میدونه داره چیکار میکنه!

جیمین به پدرش نزدیک شد که داشت از دوربین به دور شدن ماشین ها نگاه میکرد...

_چرا اجازه ندادین بکشمشون؟

دوربین رو پایین آورد و دستاش رو روی لبه های دیوار گذاشت...

_در هر صورت اونم یه همکار احتمالیه... باید بهش احترام بزاری... حتی اگه احمق باشه!

خیره به چشم های پدرش لبخندی زد... پارک روبه روی پسرش قرار گرفت و دستش رو روی شونه ش گذاشت...

𝑖𝑙𝑙𝑒𝑐𝑒𝑏𝑟𝑎Where stories live. Discover now