shelter(سرپناه)

پارت 3

بعضیا به همه پارتا ووت ندادن، برید پارت های قبلو چک کنید تا اگه یادتون رفته بدید الان ووت بدید در غیر اینصورت پارت بعدی آپ نمیشه⛔⛔⛔
من آپ میکنم تا شمایی که میخونی و روند داستان رو دنبال میکنی ووت بدی، اگه قراره ووتی داده نشه آپ هم صورت نمیگیره
این حرفم خطاب به کسایی بود که ووت ندادن از بقیه که دادن متشکرم❤️

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

توی سوله ای خرابه اطراف برازیلیا پایتخت برزیل بودن و منتظر اومدن رییس باندی بودن که قرار بود باهاشون معامله کنه

خودشو کوک و 20 نفر از بادیگاردا و زیرستاش به همراه زیردستای باند رقیب و یه مرد حدود 30 ساله توی سوله بود

بعد از 5 دقیقه رییس باندشون که فردی 50 و خورده ای ساله میزد وارد شد و روبروی نامجون نشست

نامجون به انگلیسی با مرد شروع به حرف زدن کرد

_ 2 تن مواد و دارو بیرون از این سولست همونطور که گفته بودم، و درعوضش اون داروی کمیاب برزیلی که ازت خواسته بودم رو بده الکس

مرد به صندلی تکیه داد و پاشو رو هم انداخت و پوزخندی زد

. نه کیم نامجون، دو تن مواد در مقابل هیچی
_ خیلی خوش خیالی، فکر کردی قبول میکنم؟

. مجبوری قبول کنی نامجون، یا شاید دلت میخواد خانوادت تیکه تیکه شده به کشور برگردن
_ چی داری میگی عوضی
. چیه فکر کردی آمارتو ندارم، خب وقت ندارم زودباش انتخاب کن، ضرر کردن یا کشته شدن خانوادت، من خیلی رحم به خرج دادم که بهت حق انتخاب دادم

از اولم نباید ریسک میکرد و همراه خانوادش به این سفر میومد و این باند رو دست کم میگرفت، لعنتی نثار این وضعیت کرد و از روی صندلی بلند شد، آب دهنشو تف کرد روی زمین، به مردی که با غرور روی صندلی نشسته بودم و زیر معاملشون زده بود پوزخندی زد و روشو برگردوند، و درست لحظه ای بعد تیری وسط پیشونی مرد برزیلی قرار گرفت و تن غرق خونش روی زمین افتاد

افراد دو باند سریع اسلحه هاشونو بالا آوردن و بهم تیراندازی کردن، ولی نامجون و کوک زودتر اونجا رو ترک کرده بودن، از اولم قرار نبود باهاشون معامله کنه و مواد رو با خودش نیاورده بود چون میدونست مردی که قرار بود باهاش معامله کنه چقد حریصه و قرار نیست به همین سادگی حاضر به معامله باهاش بشه و چیزی در ازاش پرداخت کنه