Drowning

100 22 60
                                    


«راک‌استار معروف، زین مالیک.» مرد خطاب به زین گفت، لیام اون مرد هیکلی رو برانداز کرد.

اون مرد جوون که به‌نظر میومد از دوستای زینه موهایی به رنگ طوسی و کوتاه داشت، بدنش پر از تتو بود، حتی گردنش هم طرح داشت و از اونجایی که یه تتو آرتیسته این عادی به‌نظر میرسید.

«اینجام تا برای کسی که دوستش دارم پیرسینگ انتخاب کنیم هنری.» زین خطاب به لیام که کنارش ایستاده بود و مشغول برانداز کردن اطراف بود گفت و دستش رو به آرومی دور شونه‌ی لیام گذاشت.

هنری نگاهی به لیام انداخت و لبخند زد، اون مرد حس خوبی میداد و همین‌که مثل بقیه فضول نبود لیام رو خوشحال میکرد.

«من لیامم.» لیام خودش رو معرفی کرد و دستش رو جلو برد، هنری همونطور که خودش رو معرفی میکرد دستکش مشکی رنگش رو از دست راستش بیرون کشید و بعد بهش دست داد. «هنری کلینفورد، یکی از دوستای قدیمیِ زین، خوشحالم که اینجایی لیام.»

لیام متقابلاً لبخند زد و نیم‌نگاهی با ذوق به زین انداخت، وقتی اون مرد فهمید لیام از این آشنایی خوشحاله ناخودآگاه حس خوبی گرفت.

«بیاید بشینید پسرا، میگم براتون قهوه بیارن.» هنری پیشنهاد داد و بعد برگشت، زین دستش و پشت کمر لیام کشید و بعد باهم پشت سر اون مرد توی تتوشاپ حرکت کردن، به قسمتی رسیدن که چند کاناپه‌ی چرمی سیاه با یه میز شیشه‌ای قرار داشت و بعد نشستن.

هنری جلوی لیام و زین روی کاناپه‌ی تک‌نفره و اون دو نفرهم کنارهم نشستن.
«دوتا قهوه برای راک‌استارمون و کسی که دوست داره آماده کن.» هنری خطاب به دختر مو قرمزی گفت که گوشه‌ی سالن مشغول آماده کردن جوهرها بود، اون دختر به زین نگاه کرد و بعد به لیام، لبخندی زد که باعث میشد پیرسینگ لبش بیشتر توی چشم باشه. «چشم هنری.»

«اون آلیسون‌ئه، یکی از همکارای خوبم که کار پیرسینگ انجام میده.» فنریس راجع به به دختری که قهوه آماده میکرد توضیح داد، لیام گفت: «آلیسون اسم قشنگیه.»

«ما بهش میگیم آلیس.» زین ادامه داد و چشمک زد، لیام پرسید: «پس میشناسیش؟»
«نه به خوبیِ هنری.» زین جواب داد و بعد از اون به صحبت‌های هنری گوش داد.

«جاسپر رو با خودت نیاوردی؟ یادمه میگفتی دوست داری بیاریش اینجا و مجبورش کنی تتو زدن رو امتحان کنه.» هنری صحبت کرد و لیام با شنیدن اسم برادرش پلک زدن رو متوقف کرد، زین گقته بود که دوستی هم اسمِ برادر لیام داره.
«متاسفانه قبل از اینکه همچین چیزی اتفاق بیوفته از دنیا رفت.» زین جواب داد و یه لبخند تلخ زد.

Rockstar  // ZIAMWhere stories live. Discover now