Part 13(Monster)

156 47 20
                                    

بعد از اون ماجرا و اصرار های بکهیون نتیجه این بود که از رفتن منصرفش کرده بود

و با اخم های در هم تنیده پشت میز سلف نشسته بودند و کیونگسو با نگاه ها عصبی و خشمگینش سر میبرید و کاملا دلگیر بودنش رو با چشم غره هاش به بکهیون نشون میداد

دلش میخواشت سرش داد بزنه و بگه

"میدونی چرا همه این بلا ها سر تو خالی میشه ؟! چون هر بار اجازه میدی هرجور که میخوان باهات رفتار بکنن و بعدش مثل یه گناهکار تویی که گوشه گیر میشی ! "

بکهیون خودش هم حال درستی نداشت

از دست خودش عصبانی بود

اما نه به دلایلی که توی ذهن کیونگسو نقش بسته بود

از دوست خودش عصبانی بود چون

چون ...

اون پارک چانیول لعنتی اول با حرفاش انگار طلسمش کرده بود

و بعدش بی هوا اون رو بوسیده بود

و حالا اون از قلب گناهکارش که اون موقع احساس ارامش میکرد متنفر بود

همچنین از اون دستی که باهاش چانیول رو کنار زده بود

و همینطور از عقل که دیر عمل کرده بود

و در اخر فکر میکرد که از اون بوسه یک دفعه ای لذت برده

این فکر ها و سرزنش ها مدام توی سرش میچرخید و ارامش رو ازش گرفته بود

*****

-نظرتون به یه دورهمی چیه ؟!

سهون بی هوا مطرح کرده بود

چن سریع موافقت خودش رو اعلام کرد چون محض رضای خدا این اتفاق از پرواز لاک پشت ها هم نشدنی تر بود

چطور اوه سهون خسیس و لوس میخواست خودش رو تو خرج یه مهمونی با هیونگاش بندازه :/

+من که هستم ... خیلی وقته بیرون از این خراب شده هم رو ندیدیم و یه تفریح درست و حسابی نداشتیم ! نظر تو چیه کای ؟!

سهون همونطور که سرش رو توی گوشیش کرده بود

بی تفاوت به سوال چن که نظر کای رو پرسیده بود ، خبر بعدی رو اعلام کرد

-میخوام به اون پسره لوهان هم بگم بیاد ...

با حرف سهون ، حتی کای که از قطع شدن حرفش هم عصبی بود شوکه به سمت برگشت

این کار از طرف سهون به قدری عجیب بود که دهنشون رو خشک کرده بود و کسی توان حرف زدن نداشت ...

تازه دلیل این همه دست و دلبازیش رو شده بود

کای زود تر از همه به خودش اومد

^ احیانا منظور اون پسره که کنار بیون نشسته منظورت نیست

اینبار هم سهون بدون این که به خودش زحمت جواب دادن به سوال کای رو بده موضوع دیگه ای رو مطرح کرد

Sound Of Silence🌼|Chanbaek Where stories live. Discover now