✨Part 26✨

833 140 14
                                    


ووت و مخصوصا کامنت بدین تا پارت ها سریع تر گذاشته بشه

.
.
.
هر چهار نفر سر میز نشسته بودن و بهم بدون هیچ حرفی نگاه میکردن

بعد از چند دقیقه کوک سکوت رو شکست

کوک : اومدیم اینجا تا بهم نگاه کنیم ؟

ته : نه بانی من ، ما اومدیم اینجا تا با دوست پسر جیمین آشنا بشم اما من خودم میشناسمش

یونگی : دقیقا و الان فک کنم کوک من رو و جیمین تهیونگ رو باید بشناسه

جیمین : اما من مدیر رو از قبل میشناسم

کوک : من هم خیلی وقته میدونم یونگی جیمین رو دوست داره

ته : بهم بگین پس چرا اومدیم اینجا ؟

جیمین : نمیدونم

کوک : واقعا چرا ؟

یونگی : اگر نمیومدیم من میتونستم یه بار دیگه به فاکت بدم بیبی

جیمین هینی بلند کشید و با خجالت خاست شروع کنه به غر زدن که صدای ته متوقفش کرد

ته : جیمینی بین منو یونگی این چیزا عادیه و مطمئنا بین تو و جیمین هم این چیزا عادیه

کوک : اره راست میگه بیا کنار بیایم جیمین ، پس ما میریم خونه من میخام یه دور دیگه هم بیبیم رو به فاک بدم

یونگی : وادهلللللل ؟؟؟؟؟ مگه تو باتمی ته ؟

جیمین : نه کصشعر میگه من میدونم هر روز خودشو با تصور تهیونگ انگشت میکرد

ایندفعه نوبت کوک بود تا خجالت بکشه

دستاش رو روی صورتش گذاشت و به کیوت ترین حالت ممکن از جیمین شکایت کرد

کوک : جیمیییننننن اینجوری نگووووو

اون سه نفر خنده ای سر دادن و به کوک که خودشو پخش تو بغل تهیونگ کرده بود نگاه میکردن

یونگی : اشکال نداره کوک همین الان گفتیم کنا....
وادهل تهیونگگگگ اون نامجون نیستتتتت؟؟؟؟

تهیونگ با حرف یونگی به عقب برگشت و نامجون رو در حالی که دست یه پسر رو گرفته بود و داشت میبوسیدش و بهش نگاه میکرد دید

( حضور نامجین رو تبریک میگم 😔💅🏻)

تهیونگ : وادهل خودشههههه

وقتی اون دو از هم جدا شدن این دفعه کوک و چیمی بودن که شوکه شدن چون فاک اون پسر که داشت بوسیده میشد همون جینی خودشون بود

جیمین از دور دادی زد که رخشه به جون اون دو پسر در حال عشق بازی انداخت

جیمین : جیننننننننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جین با چشمای حاوی تعجب برگشت و به کوک و جیمین نگاهی انداخت

نزدیک اومد و گفت

جین : خدای من کوک ؟ جیمین ؟ وای چجوری شد همو دیدیم

برگشت تا به اون دوتا پسر سلامی بده که دهنش وا موند

جین : خدای من مدیررررر؟؟؟؟؟؟؟؟

نامجون : اینجا چخبره گربه وحشی ؟

نامجون خطاب به یونگی گفت

یونگی : نمیدونم از اون ببر هورنی بپرس

ته : خودمم نمیدونم قضیه چیه کوآلای خراب کار

اون سه تا پسر که لقب های دوس پسر هاشون برای هم رو شنیده بودن
بدون مکث خنده ای رو شروع کردن
و هر کدومشون داخل بغل ددیشون فرود اومدن

کوک اشک های حاوی خنده اش رو پاک کرد و ادامه داد

کوک : این لقب هاتون خی..خیلی خوب بود مخصوصا ببر هورنی .. الحق که خودته ( خنده )

جین : خب من جین هستم دوست پسر نامجون و جدیدا باهم دوست شدیم و شما ؟

جین خطاب به یونگی گفت

نامجون : بیبی این همونیه که بهت میگفتم لباسی که طراحی کرد رو دزدید چون از پورن استاره خوشش اومد

جین : برگام نگو ...

یونگی : اره و اون خود جیمینه

جین : واییییی تبریک میگم بهتونننننن

کوک : خب دوس پسر جینی منو جیمین دوس پ....

نامجون : اسمم نامجونه و اینکه این دوتا کله پوک بهم تعریف کردن درباره شما پس نیازی نیست توضیح بدی

هر شیش نفر سر میز نشستن و به بحث شیرینشون رسیدن

.
.
.
.
.
میخام تمومش کنم اما خیلی ایده دارم واسش
نظرتون چیه ؟
فیک تموم بشه ؟

.
.
.
ممنون از همگی برای یازده کا شدنموننننن

خب راستش اگر پارت گذاری نامعلوم شده ببخشید من واقعا رو فشارم 😂💔

کارم خیلی سختم شده هوف

با ووت دادن و کامنت خستگی رو از تنم بیرون کنین 🥲

راستی هروقت که دلتون واسه فیک تنگ شده و من دیر اپ کردم میتونین کامنت بذارین مطمئن باشین همونجا اپ میکنم 😂

اره دیگه همین راستی نظرتون رو برای اتمام فیک هم بگین
راستش خیلی چیزا مونده واسشون اما خب اگر میخاین اینجا تموم شه بگین حتما
مرسی انیونگگگ🍒🍼

You can't be porn starHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin