- خسته نباشید
با صدای سر آشپز جمعیت داخل آشپزخونه آه ناهماهنگ خسته ای کشیدن و با نواهای ارومی به هم خسته نباشید میگفتن .
کسی اهمیتی به خروج سر آشپز اهمیتی نداد و همه خسته شروع به جمع کردن کلی میز ها کردن . اما برای زودتر جمع کردن آشپزخونه از همون لحظه شستن ظرفها و تابه ها رو شروع کرده بود و کسی بجز سلین حوصله نداشت به حرف های همیشگی لوندرا گوش بده
انگار که جمع و جور کردن برای رفتن به خونه کم کم بخواد بهشون انرژی بده ، همهمه توی آشپزخونه در حین حاضر شدن بیشتر شد و افراد طبق معمول شروع به بحث برای انتخاب مسیر کردن .
~ تو نمیای ؟
هاکل پرسید و زین لبخند خسته ای زد : الان خیلی خسته ام . یکم دیگه حاضر میشم
~ با ما میای یا اما ؟ اگه بخوای صبر می کنیم برات ...
هاکل با امید بیشتری پرسید و زین ته دلش ناراحت شد که قراره ذوق پسر رو کور کنه : با اما بر میگردم و اگه نشد .. شاید تنها . امشب واقعا رو مود نیستم
هاکل سری تکون داد و لبخند کمرنگی زد : اشکالی نداره .. دفعه بعد شاید
زین تشکر ارومی کرد و بعد از خداحافظی کوتاهی ، هاکل خودش رو روی جین ولو کرد تا دم در همراهیش کنه
• این کوفتی رو از تو یاد گرفته لوندرا ! وگرنه آشپز میز سوم ، هاکل کانتل و هیچ شخص دیگه داخل این آشپزخونه بجز تو عادت نداره خودشو ولو کنه روی چیزی یا کسی
نانا با صدای بلندی غرغر کرد تا صداش به لوندرا برسه . با ندیدن واکنشی از پسر زیر میز رفته چشمی چرخوند و زیر لب درباره بی مسئولیتی لوندرا هم غرغر کرد
× تو همین الان با صدای بلند ادای آشپز اولو دراوردی ! پسر خیلی جرعت داری !
جیمز هیجان زده گفت و نانا چشمی چرخوند : هر چی . پیمنتل با سر آشپز رفت بیرون . فک نکنم بشنوه ....
× اگه شنید چی ؟
• شنید که شنید . نهایتا اخراج میشم دیگه !
نانا با اعصابی خورد تر گفت و جیمز اوهی کشید . نانا خیلی خسته بود و انگار همچنان نتونسته بود با اخراج آشپز سابق آشپزخونه کنار بیاد
× طوری رفتار نکن انگار اخراج قبلی تقصیر پیمنتل بوده ..
• طوری رفتار میکنم که واضح باشه اون تنها عضو نچسب آشپزخونه ست
نانا جمله جیمز رو قطع کرد و جیمز با چشمای گرد شده به دختر نگاه کرد
× درسته که باهامون خیلی گرم نمیگیره ولی اونقدرم دور نیست ! به نظر من پسر کول و خوبیه اینطوری راجع بهش حرف نزن ...
جیمز با ناراحتی غر زد و نانا ابروهاش رو بالا انداخت
• نگفتم ادم بدیه ! به شخصه نه تنها ازش بدی ای ندیدم بلکه خیلی جاها کمکم کرده مخصوصا موقع استخدام و دوره آموزشم . ولی خب .. اجازه دارم بهش مشکوک شم ..
YOU ARE READING
ZettellA ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfiction- گفتی اهل کجایی ؟ + پاکستان - و تحصیلاتت چی بود ؟ + طراحی داخلی - بهم بگو یه دانشجوی پاکستانی طراحی داخلی توی اشپزخونه الن دوکاس پلازا اتنه چه غلطی میکنه ؟!؟!؟ 🏅#1 In Ziam 🥢Couples : Ziam (Liam Top) | Joerick (Joel Top) 🥢Parts : 40 🥢Genre :...