Part_1

839 31 8
                                    

+کدوم احمقیه این وقت صببح؟؟

جیمین با فریاد رو به برادرش گفت و با زدن لگدی به باسنش که به سمت جیمین بود، اون‌رو از تخت بیرون کرد.

جِی(jai) با ناله فحشی نسیب جیمین کرد و با دست کشیدن روی باسنش که با زمین سخت برخورد کرده و درد گرفته بود، از جاش بلند شد و بعد از خارج شدن از اتاقشون به سمت در خونه رفت.

با باز کردن در تنها چیزی که دید کارتن کوچیکی بود که مقابل در قرار داشت.

اون رو از زمین برداشت و با مالیدن چشم‌هاش سعی کرد نوشته‌های روی بسته رو بخونه.

-پارک..جِی آنلاین شاپ ال‌پی؟

با ابروهای درهم سعی کرد به یاد بیاره که کی از این شاپ خرید کرده؟
در باز مونده‌رو بست و همون‌طور که بسته در دستش‌ رو برانداز میکرد به سمت آشپزخونه رفت.

اما میونه‌ی راه با فهمیدن اینکه هفته گذشته از این شاپ خرید داشته و محتویات بسته چیه، فورا شروع به دویدن سمت اتاق برادرش که بیشتر دوتایی ازش استفاده می‌کردن، کرد.

-جیمییین!! جیمین بیدار شو بسته‌مون اومدهه!

با شدت خودش رو روی تخت کینگ سایزشون پرت کرد و با ذوق شروع به باز کردن کارتن کرد.

جیمین با اخم صورتش رو سمت برادرش برگردوند و با تکیه دادن آرنج‌هاش به تخت، سعی کرد داخل بسته رو ببینه.

+چیه؟
جِی با ذوق فراوون دیلدوی مشکی رنگ رو از جعبه بیرون کشید و به برادرش نشون داد.
-باید امتحانش کنیم!

+تو چرا بازم دیلدو گرفتی؟
-خب آخه سیاهشو نداشتیم! تازه این یکی کلفت‌تر هم هست

جیمین پیشونیش‌رو به بالش زیر سرش کوبید و زیر لب آهی کشید.
+قراره من امتحانش کنم؟
جِی با ذوق سری تکون داد و منتظر به جیمین زل زد.

+نکنه قراره یهو بکنش تو؟ مقدمه نمی‌خواد؟
جِی نیشخندی زد و با گرفتن پهلوهای جیمین اون رو به پشت روی تخت برگردوند.
-تو فوق‌العاده‌ای!

زمزمه کرد و با پایین بردن سرش لب‌های جیمین رو توی دهنش کشید و شروع به مکیدن اون‌ها کرد.

جیمین دست‌هاش‌ رو روی قفسه سینه جِی قرار داد و کمی اون قسمت‌رو نوازش کرد.

جیمین دست‌هاش‌رو به سمت کمر پسر کوچکتر برد و با گرفتن لبه‌های تیشرتش اون رو به بالا کشید.

جِی اتصال لب‌هاشون رو قطع کرد و با گذاشتن بوسه‌ای روی لب‌های پفکی جیمین روی زانوهاش ایستاد و بعد از بیرون آوردن تیشرت کرمی رنگش دست‌هاش رو به سمت پیرهن سفید جیمین دراز کرد و شروع به باز کردن دکمه‌های لباسش کرد.

Seductive BrothersWhere stories live. Discover now