Part 10

283 38 13
                                    

جنی با نزدیک شدنشون بهم آب دهنشو قورت داد و چشماشو بست که لیسا با فهمیدن چیزی که الان تو سرش میگذره لبخندی زد و صورتشو بهش نزدیک و با خالی کردن نفس هاش به داخل گردنش باعث شد جنی لباشو گازی بگیره ولی لیسا کنار گوشش با گفتن " شیر آب حموم هنوز بازه " ازش کمی فاصله گرفت و منتظر دیدن ریکشن جنی موند .

جنی با خجالت سرشو پایین گرفت و رفت که شیرآبو ببنده که با وارد شدن لیسا هم به داخل حموم جلوشو گرفت و همینکه برگشت به عقبش با لیسایی که توی ذهنش تصورش میکرد روبه رو شد لیسا همینجوری که بهش نزدیک میشد لباس هاشو از تنش در آورد و هر دوشون زیر دوش آب ایستادن که جنی با گذاشتن بوسه ای روی لبای لیسا قدم اولو برداشت و خواست ازش فاصله بگیره که لیسا هم متقابلا بوسه رو از سر گرفت و با مکیدن لب پاینیش دستشو گذاشت دور کمرش و اونو به خودش نزدیک تر کرد .

جنی با خجالت سرشو پایین گرفت و رفت که شیرآبو ببنده که با وارد شدن لیسا هم به داخل حموم جلوشو گرفت و همینکه برگشت به عقبش با لیسایی که توی ذهنش تصورش میکرد روبه رو شد لیسا همینجوری که بهش نزدیک میشد لباس هاشو از تنش در آورد و هر دوشون زیر دوش آب ای...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

اون لحظه چیزی جز صدای پاشیده شدن آب روی بدنشون و بوسه ی خیسشون به گوش نمیرسید وقتی کمی از هم فاصله گرفتن لیسا لبخندی زد و گفت : تو منو جادویی چیزی کردی که الان اینجوری جذبت شدم ؟

جنی از خجالت گونه هاش سرخ شدن که لیسا بوسه
ای روی گونه های تپل و گرمش گذاشت و دوباره بهش خیره شد و ادامه داد : جوابمو ندادی هنوز ..

جنی دستشو روی سینه های گرد لیسا گذاشت و با لبخند شیطنتی جواب داد : شاید ..

لیسا : پس میتونیم امشبو با هم باشیم !؟ ..

آروم جنی رو به دیوار چسبوند و با زبونش لیسی به نیپلش زد و وقتی صدای ناله ی جنی رو شنید نیپلشو به دندون گرفت و با مکیدنش باعث بلند شدن ناله هاش شد .

جنی که از لذت لباشو گاز می گرفت با فرو بردن انگشتاش به داخل موهای لیسا آروم لب زد : اومم مامی میخوامت ..

لیسا از پایین بهش نگاهی انداخت و گفت : مطمئنی ؟

جنی با لذت جواب داد : از خیلی وقت پیش مطمئن بودم ..

لیسا با تعجب لب زد : چی ؟!

جنی که متوجه سوتی که داده بود شد با خجالت گفت : چیزه؛ منظورم الان بود ..

* گند زدی جنی احمق؛ چرا موقع نزدیک شدنش بهم
و برخورد دستاش به بدنم اینقدر بی قرار میشم ؟! *

Money ❤️‍🔥Where stories live. Discover now