Part8:برای تو نارنگی نداریم

16 4 3
                                    

کلید کشتار 8
شونه به شونه هم به سمت جت سفید شخصی حرکت میکردند.
با نزدیک شدنشون پله های جت شروع کرد به پایین اومدن و پسر مو قهوه ای اسیایی با ژاکت قهوه ای جین زاپ دار گشاد یخی، در حالی که لبخند بزرگی به لب داشت، دست هاش رو باز کرده بود و با خنده از پله ها پایین اومد.
_هی شوگا.
شوگا_ "جیهوپ" زود باش بیا بغلم.
بی توجه به جیمین پسر مو قهوه ای رو بغل کرد و سفت به خودش فشورد.
پسر رو فاصله داد و صورتش رو با دست هاش قاب گرفت و برای خیره شدن توی چشماش کمی سرش رو بالا گرفت و گفت.
شوگا_نمیتونم به اندازه کافی بابت این ازت تشکر کنم.
جیهوپ ضربه ی ملایمی به شونه شوگا زد و با لبخند گفت.
جیهوپ_فقط خوشحالم که بلاخره تونستم دینم رو بهت ادا کنم.
شوگا_حالا هم من بهت مدیون شدم.
جیهوپ خنده ای کرد و همونطور که شوگا رو به سمت جت هول میداد گفت.
جیهوپ_ بیا همه چیز آمادست.
شوگا_خیله خب.
جیهوپ_برات نارنگی هم آوردم.
شوگا_این محشره.
شوگا با لحن ذوق زده ای اظهار نظر کرد و رو به جیمینی که دست به جیب دورتر به ابراز دلتنگی اون دوتا نگاه میکرد گفت.
شوگا_هی، جیهوپ لباس آورده که عوض کنیم، که بتونیم از شر این کثافت ها خلاص بشیم.
به لباس های زندان که هنوز از تنشون در نیاورده بودن اشاره کرد و جلوتر از اون دو از پله ها بالا رفت.
با یاد اوری چیزی از وسط پله برگشت و رو به هر دو گفت.
شوگا_اوه، خیلی متاسفم، جیهوپ!.
به جیمین اشاره کرد.
شوگا_ایشون مامور "پارک جیمین" هستن از اداره ی تحقیقات فدرال، این داستان بامزه ایه تعداد زیادی از همکاراش، کلی از همکارات رو انداختن زندان هیجان انگیزه، و جیمین اونم جیهوپه بهترین دوست و برادرم.
لبخند جیهوپ با هر جمله ی شوگا محو شد و رو به جیمین با اخم گفت.
جیهوپ_برای تو نارنگی نداریم.
روشو برگردوند و به دنبال شوگا از پله های جت بالا رفت.
جیمین چرخی به چشماش داد و دنبالشون حرکت کرد.
****
آخرین دونه نارنگیش رو توی دهنش انداخت و با بیخیالی پوست هاش رو داخل جت پرت کرد و رو به روی جیمین که غرق نقشه ی رو به روش بود نشست.
جیمین نقشه رو کنار گذاشت و گفت.
جیمین_اوه، متوجه ام ژاکت خوبیه.
ژاکت سفید با طرح ستاره ی طلایی رنگ با نوشته ی "باید رقصید" تنش رو نشونه گرفت و ادامه داد.
جیمین _ در حالی که "باید رقصید" گیر من بیاد.
و بعد به پیراهن و شلوار شیک قهوه ای سوخته ی شوگا اشاره کرد.
شوگا_خیله خب مرد باهام دعوا راه ننداز، باشه؟ حداقل تو راحتی.
دقیقه ای به سکوت و نگاه کردن به در و دیوار گذشت که جیمین به نقشه ی روی میز اشاره کرد و شروع کرد.
جیمین _خب، واضحه از کل این قضیه سر در آوردی، میخوای بهم توضیح بدی؟.
شوگا_آره، جریان از این قراره، در حین مهمونی از مهمانان و کارکنان خواسته میشه که توی طبقه ی اصلی بمونن، و طبقه ی بالا، در اتاق تاج خب، اون قفله و شدیدا ازش محافظت میشه، اما یه راه دیگه ام به داخل هست، ورودی مخفی.
جیمین دستهاش رو تکیه گاه بدنش کرد و روی میز گذاشت و با دقت بیشتری به شوگا گوش داد.
شوگا _ من فکرم اینه، لباس راحتی شبیه به هم میپوشیم و از محافظین ویژه اضافه دزدکی رد میشیم و وارد اتاق خواب میشیم، بعد از اتاق مطالعه رد میشیم و چیز گرانبهاش رو به دست میاریم.
جیمین _همون تاجه؟.
"شوگا_هیششش.
جیمین _شرمنده.
شوگا_عجب تاجه بی نظیری.
جیمین _تو محشری.
شوگا_میدونم.. نظرت چیه دهن خوشگلتو برای چیز دیگه ای استفاده کنی؟ .
جیمین _هی این فوق العادس.. عزیزم."
جیمین _هوی دیکهد، رفتی تو هپروت؟ چرا اینجوری بهم زل زدی؟.
شوگا با حرف جیمین از رویای منحرفانه ای که ذهنش رو مشغول کرده بود به دنیای واقعی برگشت و گیج گفت.
شوگا_هوم؟.
جیمین چرخی به چشماش داد و گفت.
جیمین_ نقشه نبوغ زیرکانه آخرت یکم پیچ و تاب داشت توش.. خب، داریم به چه نوع نظارت امنیتی ای نگاه میکنیم؟.
شوگا_خب یارو دلال اسلحه است پس میدونی هر اینچ مربع از این مکان مهر و موم میشه، تیم های محافظتی دو نفره سر هر نقطه ی ورودی با علامت محور هستن تا اماده باشن، زمانی که تکون بخورن تنها 45 ثانیه وقت داری تا تیم بعدی برسن، فرصت کاملا محدودیه، نگهبانا توی یه اتاق امنیتی توی هال غربی هستن، هشتاد و پنج دوربین 8 کِی حساس به حرکت با دید روی هم افتاده پس هیچ نقطه ی کوری به طور طبیعی نیست، اون ها همیشه تماشا میکنن، همیشه گوش میدن یجورایی شبیه الکسا ولی با اصلحه، حالا اینجاست که یکم اوضاع خراب میشه در گاوصندوقی که به اتاق تاجه یه فضای ارتشی هست، یه دروازه ی بیومتریک(زیست سنجی) که از سی و یک سانتی متر تیتانیوم خالص ساخته شده پس نه میتونی دریل بزنی نه میتونی منفجرش کنی، تنها راه ورود بهش ازطریق چهره و تشخیص صداست و تنها یک. صورت و صدا بازش میکنه سوتو ووشو.
جیمین _ چطور قراره صدا و چهرشو به دست بیاریم؟.
شوگا لپ هاشو داخل دهنش جمع کرد و سر کوچیکی تکون داد و گفت.
شوگا_ خب، اول از همه که یه اخلاق روانی مثبت کمک میکنه، ولی یه تکنولوژی دیپ فیک خفن هم حسابی کمک میکنه.
با پایان حرفش تبلتش رو بالا آورد و در حالی که اجزای صورت خودش رو آنالیز کرده بود با چهره ی تام هاردی بازیگر فیلم ونوم گفت.
شوگا_شبح وار، درسته؟ اگه بیشتر از دوازده تا عکس داخل اینترنت داشته باشی میتونم یه ویدیو که توش داری با یه بز سکس دهانی میکنی برای مامانت بفرستم.
با نگاه تهدید امیز جیمین گفت.
شوگا_نمیگم که اینکارو میکنم فقط میگم اگه میخواستم میتونستم اگه وقت و تصاویر کافی داشتم.
نیشخند خبیثی زد و دوربین رو سمت جیمین گرفت پشت سر هم شروع کرد به عکس گرفتن.
شوگا_اما صبر کن بازم هست یه رمز ورود دوازده رقمی که تصادفی تولید میشن هم هست که هر شیش ساعت عوض میشه و اون رمز تنها توی گوشیه سوتو ووشو میتونه پیدا بشه و گوشی سوتو ووشو هم فقط میتونه تو شلوار سوتو ووشو پیدا بشه،پس اره مثل آب خوردنه.. اوه نه، نه، نه یه چیز دیگه ام هست که یجورایی مهمه اثر انگشتش نیازمون میشه، چون هیچوقت آیفون چهارشو بروز نکرده.
جیمین _پس اگه اثر انگشتش رو گیر نیاریم تاج رو نمیتونیم گیر بیاریم.
شوگا چشماش رو درشت کرد و با لحن شگفت زده ای گفت.
شوگا_وای خدای من.. میتونی یاد بگیری، این بینظیره.
به چهره ی پوکر فیسش برگشت و در حالی که از جلوی فرد پوکر دوم بلند میشد ادامه داد.
شوگا_به اندازه ی کافی درخشان نیستی میرم برات یه جلیقه ی ست بیارم که با اون شلوار گل گلیت بپوشی.

لطفا ستاره رو نارنجی کنید و نظرات ارزشمندتونو باهام در اشتراک بگذارید
به دوستاتون معرفی کنید ممنون که حمایت میکنید❤️🌙☀️

Mouse trap /تله موشWhere stories live. Discover now