⧗ این محافظ های اندروید میتونستن هر زمان که میخواستن ما رو داخل گالری گیر بندازن. من شکی درباره اش نداشتم.⧗ آیا راهی بود تا خودم و کرومرو نجات بدم؟ نه اونها همه جا هستن. این تقصیر منه. من باید بیشتر مراقب میبودم. دوستام از هم جدا نمیشدن اگر اولین بار من اونها ملاقات نمیکردم.اونطوری دیگه تو این شرایط عجیب و این مکان خطرناک گیر نمیافتادیم.
⧗ همینطور که با حالت پشیمونی داشتم به بی دقتی ای که کردم فکر میکردم بین اعضا و اون محافظ اندروید رسیدم.
⧗ اندرویدها سر هونگجونگ فریاد کشیدن که کرومو بهشون برگردونه. من کرومر رو تو دست های هونگجونگ دیدم.
⧗ ما درباره این ساعت شنی چی میدونیم؟
⧗ از خودم پرسیدم و جوابش به ذهنم رسید. این ممکن یک قمار باشه اما راه دیگه ای وجود نداره.
⧗ هونگجونگ کرومر رو سمت اندروید ها پرتاب کرد. کرومر تو هوا بود که من ناگهان اونو قاپیدم و برعکسش کردم.
⧗ اندرویدها بنظر گیج شده بودن و به سرعت شروع کردن به دنبال کردن من. پس من کرومر رو شکوندم. شیشه ها به پایین ریختن و شن همه جا پخش شد. من گیر افتادم و هونگجونگ سعی کرد دستمو بگیره.
⧗ نوری درخشید.
خلاصه و نتیجه گیری⌗ یوسانگ از بی دقتی که کرده بود پشیمون بود و خودش رو برای شرایطی که ایتیز توش بودن سرزنش میکرد .
⌗ اون به این فکر میکرد که چیکار کنه و فکر میکنه و یادش میاد کرومر خاصیت جابجایی افراد رو بین ابعاد رو داره.
⌗ با دونستن این قضیه یوسانگ کرومر رو میگیره و می شکنه و بعد محافظ های اندروید شروع به دنبال کردنش میکنن.
⌗ هونگجونگ تلاش میکنه تا دست یوسانگ رو بگیره اما محافظ های اندروید یوسانگ رو گیر میندازن.
⌗ یوسانگ نوری رو میبنه.
YOU ARE READING
THE ATEEZ LORE
Mystery / Thrillerترجمه فارسی استوری لاین ایتیز (تئوری) ● Channel | @TheAteezLore ● IG | @theateezlore_