Ep.31

140 23 65
                                    

_جدی جدی میخوای به پلیس لو بديش هیونگ..؟با توعم چرا نگاهم نمیکنی؟

جیمین با خنده گفت
_قهر کرده باهات.
پوفی کردم و گفتم
_خب چرا؟هیونگ! قهر نکن دیگه خب بگو چیشده؟

عصبی نگاهم کرد و گفت
_تازه میگی چیشده؟ من بهت میگم از تهیونگ فاصله بگیر اون وقت تو... دیشب کجا بودی چهار صبح اومدی؟

سرم و خاروندم و گفتم
_هیچ جا حالم گرفته بود فقط هوا خوردم.

مثل سگ دروغ میگفتم.هوا؟کل چیزی که یادمه اینه که تا خود صبح بدون اینکه چشم روی هم بذاریم توی آغوش هم گره خورده بودیم.من میبوسیدم و اون میبوسید...بدون اینکه هیچ حرفی بزنیم.

_هوا خوری تا چهار صبح؟چرا میذاری خر فرضت کنه؟چیه داد بهت بکشی؟یا اینکه یه حالیم باهات کرد که...

صدای اعتراض تشرگونه جیمین بلند شد
_یونگی! درست صحبت کن.

نفسش و فوت کرد و گفت
_امشب که دارن گند کاریشونو میکنن پلیسا سر میرسن همشون به صبح نکشیده دستگیر میشن.دیگه تا آخر عمرتم رنگ تهیونگ و نمیبینی.

وحشت زده نگاهش کردم.جیمین باز با تشر گفت
_چه کاریه آخه؟ نمیبینی حالشو؟ بعدم تو چه دشمنی با تهیونگ داری مگه رفیقت نبود؟!من خودم بارها بهش شک کردم تو گفتی خلافکار نیست اون وقت الان...

یونگی وسط حرفش پرید
_الان پای این پسره ی احمق در میونه.

هیچی نگفتم.حق داشت من احمق بودم.

بلند شدم که گفت
_کجا؟
با قیافه ی مظلومی گفتم
_میرم یه هوا...

نذاشت حرفم و تموم کنم
_لازم نکرده بشین سر جات تا آخر امشب حق بیرون رفتن نداری.

خیره نگاهش کردم و گفتم
_میخوای زندانیم کنی؟
_هرجور میخوای برداشت کن برو تو اتاقت موبایلتم بذار.

ملتمس به جیمین نگاه کردم که متاسف سر تکون داد.

ناچارا به اتاق رفتم. روی تخت نشستم و سرم و بین دستام گرفتم.

اگه تهیونگ میوفتاد زندان چی؟ اگه دیگه نمیدیدمش... اگه...اگه چیزیش میشد...

مغزم در حال انفجار بود.عجب غلطی کردم تهیونگ و لو دادم...یکی نبود بهم بگه احمق!وقتی تحمل دوریشو نداری چرا گوه خوری اضافه میکنی؟

یک ربع بعد بی طاقت از جام بلند شدم. اگه لازم بود جلوی کل دنیا هم هم می ایستادم.

در اتاق رو که باز کردم با دیدن صحنه ی روبه روم حرصم گرفت.

شازده جیمین رو روی پاش نشونده و با خنده با عشقش لاس میزنه اون وقت پیله کرده روی تهیونگ.

دستم و به کمرم زدم و با حرص گفتم
_تو که عاشقی خب چرا حال من و نمیفهمی؟!

جیمین ترسیده از جاش پرید و یونگی پوفی کرد و گفت
_یه دقیقه از دست شما آسایش نداریما!یا اون نیم وجبی جیغ و داد میکنه یا تو یه جا یه گند جدید میزنی.یه دقیقه نشد با پسرمون خلوت کنیم اه.

𝘈𝘤𝘵𝘰𝘳-!Where stories live. Discover now