.
.
.-لطفا دَدی ..
چشمای جونگکوک بیشتر از این بزرگتر نمیشد ..
-چی ؟
-دَ .. دی ..انگشتشو بالا آورد و روی گردن جونگکوک کشید .
-تنها توصیف از جونگکوکی که دیشب دیدم !
-هوممم ؟
-اوهوم .. میشه برام یه چیز سرد درست کنی دَدی ؟جونگکوک انگار که مسخ شده باشه ، بلند شد . از شربت لیمونادی که تو یخچال برداشت ، یه نوشیدنی درست کرد و چند تا یخ داخلش انداخت و برای تهیونگ برد .
لیوان رو روی میز گذاشت . و با حرف تهیونگ جا خورد !
-آفرین پسر خوب . دیگه نبینم واسه من عمراً عمراً کنیا !
-عوضی !تهیونگ پوزخندی زد و ادامه داد ..
-دَدی !؟ بچه تو کجات دَدیه آخه !
-دیشب اینو نمیگفتی !
-احمق نباش جئون !با شنیدن "جئون" از دهن تهیونگ ، دلش گرفت . انگار که اتفاقای قبلی یادش افتاد .
به زور لبخند زد .. باید هر چی که بود رو فراموش میکرد . تهیونگ پیشش بود و دیگه قرار نبود به گذشته برگرده ..
.
.
.
حوالی عصر بود که تصمیم گرفتن برن بیرون و کمی خرید کنن .به مرکز خریدی رفتن و بعد کلی خرید لباس و کفش ، خریدهارو تو ماشین گداشتن و به فود کورت رفتن تا غذا بخورن .
بعد از سفارش تا آماده بشه دور میزی روبروی استند بستنی فروشی نشستن و تصمیم گرفتن بعد غذا حتما از بستنی هاش تست کنن .
جونگکوک برای گرفتن غذا ، سمت دیگه فودکورت رفت . تا غذا رو تحویل بگیره ، چند دقیقه ای طول کشید . وقتی برگشت تهیونگ رو ندید .
سینی رو روی میز گذاشت . براش عجیب بود چون گوشیاشون روی میز بود . نگاهی به اطراف کرد ولی تهیونگ رو ندید .
سمت استند بستنی فروشی رفت و سراغ تهیونگ رو گرفت ..
-رو اون میز .. گوشیشم نبرده ..
-آره دیدم ! سمت پله های اضطراری رفت ، به نظر میومد از چیزی ترسیده باشه ..جونگکوک سریع گوشیاشونو از رو میز برداشت و به سمت پله های اضطراری دوید . در سنگینش رو باز کرد و وارد راه پله شد . هیچ کس نبود .
-تهیونگ !
با صدای آرومی صداش کرد . اما جوابی نگرفت خواست سمت طبقه بالا بره که صدای نفسهای ضعیفی به گوشش خورد ..
از وسط نرده ها نگاه کرد و بالاخره پیداش کرد .
تهیونگ بین دو تا طبقه ، گوشه راه پله نشسته بود . سرش رو بین دستاش گرفته بود داشت میلرزید ..
-تهیونگ ..
سمتش دوید و کنارش روی زمین نشست و سعی کرد دستاشو پایین بیاره . اما حال تهیونگ بدتر از چیزی بود که فکر میکرد .
![](https://img.wattpad.com/cover/349411080-288-k753080.jpg)
YOU ARE READING
| without me ❄ بدون من |
Romanceاین فیک ۲ تا پایان داره یکی سد انده و یکی هم هپی اند جونگکوک تهیونگ مقداری جیمین من فقط تو رو دارم .. باید ادامه بدم .. اما اگه نتونستم .. اگه .. نتونستم برگردم .. منو ببخش ..