part3

99 11 8
                                    

_ساحل با ویلا خیلی فاصله نداره اگر اهل پیاده روی هستی پیاده بریم اذیت که نمیشی جوجه؟ هوم؟

+نه خیر خرگوش عضله ای اتفاقن من هر روز صبح میرم پیاده روی و کاملا موافقم.

جونگکوک با زدن لبخند خرگوشیش باعث لبخند فرشته مانند جیمین شد.
شروع به راه رفتن کردن خیلی دوست داشت بحثی بکشه وسط اما واقعا هیچ ایده ای نداشت که چطور با جوجه خوشگلش حرف بزنه.

+جونگکوکا دوس پسر داری؟!

جان؟این چه سوالی بود معلومه که بجز جوجش کسی به چشمش نمیومد.

_نه جیمینی من خیلی وقته دلم پیشه یه جوجه خوشگل گیر کرده ولی چون نمیدونم حسش به من چیه نمیتونم زود اقدام کنم.

اون کسیو دوست داشت؟پ..پس من چی میشدم؟
من دیوونه وار اون خرگوش عضله ای رو دوست دارم و فکر اینکه یه نفر دیگه دلشو برده حسابی عذابم میده. خب عالی شد جیمین شی اوضاع سخت تر ام شده چون تو باید جای اون شخصو توی دل کوکی جونت بگیری.

+آمم،من میشناسمش؟

_معلومه! اونو کاملااا میشناسی

اما همه کسایی که دور من هستن کاپلن! پس این خرگوش چی داره میگه واس خودش؟!!

همون لحظه که اومد چیزی بگه رسیدن به ساحل و دوتا پسر با تتو های خفن نزدیکمون شدن.

&هی جونگکوکا شنیدم که یکی یدونتو بردی ویلای خودت!

*هی کوکی یونگ داره راست میگه؟!

_عامم بنظرم بعدن این بحثو باز کنیم چون جیمین همراهمه.

*اوه! اصلا ندیده بودمش

_جیمینی اینا دوستای منن یونگی هیونگ و دوس پسرش هوسوک هیونگ.

+سلام خوشبختم

&سلام جیمینی راحت باش

*منم خوشبختم جوجه!

_هی هی هیونگ لطفا همون جیمین یا جیمینی خالی صداش کن چون این لقب مخصوص منه!

به وضوح میتونستم صورتی شدن گونه های سفید و گاز گرفتنیشو ببینم اون از چیزی که فکر میکردم خوشگل تره! یه جوجه سکسی و کیوت دارم:)

*باشه بابا نخوردیمش مال خودت

_درسته به هرحال مهم اینه که خودت همه چیو میدونی

&خب بسه دیگه این بچه هر لحظه رنگ صورتش تغییر میکنه جیمینا به کوک بگو ببرتت دکه هارو نشونت بده امسال همشون بازسازی شده و بهتر از سالای قبله که اومدی.

+باشه مرسی هیونگ

با کوک به سمت دکه ها راه افتاد.

+واو واقعا حق با هیونگه این دکه ها خیلی قشنگتر شدن.

𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙧𝙞𝙩𝙚 𝚋𝚘𝚢. Where stories live. Discover now