-تو جدا ندیدی بلیط چهار نفرهست؟
بکهیون یک بار دیگه به کاغذ توی دستش نگاه کرد. چهار نفره بودن بلیط به وضوح همون بالا نوشته شده بود.
+نه؟ موقع ثبت نام تو سایتش اصلا حواسم به اون بخش نبود.
چانیول صورتش رو جمع کرد و بعد از انداختن نیمنگاهی به بکهیون گفت.
+اما اینکه چهار نفرهست دلیل نمیشه که نشه دو نفره انجامش داد، نه؟ به علاوه، میتونیم دو نفر دیگه هم بیاریم.
-آره خب...
بکهیون حین خوندن مواردی که بلیط شاملش میشد، خیلی آروم جواب داد.
-ولی این بیدقتیتو توجیه نمیکنه پارک!
+بله قربان، از این به بعد حواسمو جمع میکنم.
-خوبـ... عه،
چانیول ماشین رو پارک کرد و نگاهش رو به بکهیونی داد که حرفش از تعجب نصفه مونده بود.
-چرا اینجاییم؟
+مگه بلیط چهار نفره نیست؟
-میگی با کیونگسو و جونگین بریم؟
+پیشنهاد بدیه؟
رد محوی از لبخند روی لبهای بکهیون نشست.
-نه اتفاقا...
یادآوری تماس تلفنی دیروزش با کیونگسو، باعث شد حتی عمیقتر لبخند بزنه.
-عالیه!
بکهیون جلو رفت و گونهی چانیول رو بوسید.
-دوستپسر من نابغهست!
چانیول خندید و پشت دستش رو روی گونهی بکهیون کشید. خوشحال کردن بکهیون و کمک کردن به جونگین؛ اون با یه تیر دو نشون زده بود.
+خیلی خب بریم.
-بریم.
بکهیون کمربندش رو باز کرد و از ماشین خارج شد. بالاخره مغزش آروم و مشکلش حل شده بود؛ به کمک چانیول! دوستپسرش کاملا رندوم و بدون اینکه بدونه بهش کمک کرده بود که به دوستش کمک کنه. چانیول واقعا یه فرشته نبود؟ مشخصا بود.
وارد کافه شد و با نگه داشتن در، برای چانیول صبر کرد.
+من منتظر جونگینم، برو داخل.
خب این مشکوک بود اما چه موقعیتی از این بهتر؟
بکهیون با لبهای فشرده سرش رو بالا و پایین کرد و بعد رفت و روی اولین صندلی نشست. کافه کاملا خلوت بود و این نشون میداد در شرف تعطیل شدنن؛ عالیه! انگار همه چی واقعا برنامهریزی شده و آمادهست.
از پنجره نگاهی به چانیول انداخت که اون بیرون داشت با تلفن حرف میزد، دوستپسرش مثال زندهی کلمهی خوشتیپ بود.
![](https://img.wattpad.com/cover/355212318-288-k657299.jpg)
YOU ARE READING
Cream | Kaisoo
Fanfictionدو کیونگسو یه امگا با فرمونهایی با رایحه خامه که این براش یه جور ضعفه چون همگی میدونیم که خامه عملا بوی خاصی نداره! با آلفایی به اسم کیم جونگین آشنا میشه که عاشق خامهست و... ---------🧁--------- ᝰ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: KaiSoo, ChanBaek ᝰ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Fluff...