P.T.3(Hello mellow boy)

2.9K 338 7
                                    

صدای سوت نزدیک و نزدیک تر میشد.

"س.سوت...سوته جونگ..جونگ‌کوکه."

سئون هو با چشمای گرد نگاهم کردو گفت:

"امکان نداره."

اما لحظه ای بعد صدای بلندی مثل شلیک اومد و علاوه بر این که قطرات خون از میون ابرو های سئون هو جاری شد توی صورتم پاشید.
از ترس دادی کشیدم و به عقب افتادمو تند تند از استرس نفس نفس زدم.
پسری با هودی و کلاه کپی که زیر کلاه هودی فقط نقابش معلوم بود سمتم اومد،همون طور که سوت معروف جونگ‌کوک رو میزد.
خودمو عقب میکشیدم که خودشو بهم رسوندو پامو گرفت.

"هلو ملو بوی!'Hello mellow boy'."

و کمی نقاب کلاهشو بالا داد و من با دیدن چهره ی جونگ‌کوک و یادآوری تهدید هاش خون توی رگ هام یخ بست.

"دل تنگت بودم تدی."

و با ته اسلحه به شقیقه‌م ضربه زد....

مرد نیشخندی زدو تن بی جون تهیونگ رو بلند کردو روی دوشش انداخت.

"هنوزم مثل قبل خنگی که متوجه نشدی چرا هیچکسی جز تو و اون حرومزاده اینجا نیست."

و از در مغازه ی داخل پاساژ خارج شد.

He is change.Where stories live. Discover now