Couple: Kookv
Genre: Omegaverse-Mpreg-Smut-Angst
-خودت گفتی من در حدی نیستم که تو آلفام باشی! اذیتم کردی..بدون اینکه کاری کرده باشم هزاربار تحقیرم کردی..من حتی اسم تورو هم نمیدونستم اما جوری باهام رفتار کردی که انگار دلیل تموم بدبختیات منم..
+تو هی...
К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.
"آزمودم دل خـود را به هــــزاران شیـوه هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد" -مولانا
-اگه از نو شروع کنیم..از همون روزی که اسمم رفت تو شناسنامهات..
تره موهای مجعد تهیونگ رو پشت گوشش زد و سر انگشتهاش رو مالکانه روی مارکش کشید.
-اینبار بدون هیچ اجباری، حاضری باهام ازدواج کنی؟
مردمکهای امگا با ناباوری گرد شد و نفس در سینهاش حبس. گوشهاش، آوایی که شنیده بودن رو باور نمیکردن اما فشار ملایم آلفا به دستش از بُهت درش آورد و توجهاش به نگاه منتظر جونگکوک جلب شد.
-تو..
دهان باز نشدهاش رو بست و سر پایین انداخت. چی میخواست بگه؟ قلبش از هیجان، ضربانهاش رو محکم به سینهاش میکوبوند و اکسیژن به سختی به مغزش میرسید؛ داشت لذتبخشترین «بینفسی» عمرش رو تجربه میکرد.
-بله رو نمیدی؟
حرارت داخل رگهای امگا دمید و گرما به سمت گردنش راه پیدا کرد. بیاختیار پارچهی شلوارکش رو در چنگ گرفت و لب زد: -نه!
جونگکوک جا خورده از پاسخ تهیونگ، کمر پسر رو لمس کرد و به خودش نزدیکترش کرد. -چی؟
"احمق سریعتر بله رو بگو تا آلفا نپریده! الان وقت ناز کردن نیست."
نفس عمیقی کشید و غرشهای هیجانزده گرگش رو سرکوب کرد. چهره خوشتراش و جدی آلفاش رو زیر نور کمسوی آشپزخونه زیرنظر گرفت و ماهیچهی محبوس در سینهاش، ضربانی جا انداخت.
-شرط دارم.
ابروهای کشیده مرد بالا پرید و برقی شیطنتآمیز چشمان درشت و سیاهش رو مزین کرد. -تا ببینم شرطت چی باشه!
گونههاش گُل انداخت و نخودی خندید اما به سرعت خندهاش رو خورد و صداش رو صاف کرد. -مسخره نشو، جدی میگم.