Chapter 2 :
+ شرکت مین این هفته ۲۳ درصد افزایش سود خودرو داشته و طبق اخباری که به دستمون رسیده روی پروژه جدیدی به اسم شهر هوشمند که مربوط به گروه هیوندایی هست در حال کار کردنن ، طبق گفته های آگوست ایدهش رو خودش بین باقی سهامدارا مطرح کرده و طبق رای گیری هایی که انجام دادن به صورت جدی قراره این پروژه رو شروع کنن و انگار آگوست قول داده تا ۲۰۴۰ پروژه رو به اتمام میرسونن! هر چند با توجه به نقشه هایی که دیدم بعید بدونم حالا حالاها بتونن شروعش کنن.. به هر حال ، نظر من اینه رئیس.. باید یه ایدهی بهتر و قابل اجرا تر ارائه بدیم و به عمل برسونیم.. طوری که داره پیش میره ، ممکنه مین بتونه جانگ رو هم کنار بزنه و بیشترین سود رو از بازار چین بگیره..
با دقت به صحبت های لیلیث ، وکیل خبره شرکت گوش داد و سری تکون داد.. کمپانی مین همیشه براشون رقیب سر سختی بود و توی نوآوری حرفی برای گفتن داشت.. هر چند که هنوزم به پای اونا نرسیده بود اما پروژه جدیِد آگوست تهدید بزرگی براشون به حساب میومد..
" همه رو توی اتاق جلسات جمع کن و به جیمز خبر بده تا زودتر بیاد به دفترم ، هر وقت دَن برگشت هر اتفاقی که توی جلسه افتاد رو بهش توضیح بده تا زمانی که بهش گفتم به اطلاع بقیه شرکتها و رابطمون توی آلمان برسونه. "
گفت و سمت میز کارش رفت تا تصمیمی برای نجات خودشون از این رقابت هراسناک بگیره ، مداد طراحی رو برداشت و شروع به کشیدن و طرح زدن کرد ، بعد از حدود ۴۰ دقیقه با کمی تغییر توی جزئیات طرح طی تماسی با لیلیث که حالا توی اتاق جلسات منتظرش بود سمت در رفت..
با ورودش به اتاق همهی سهامداران و مدیر های بخش های مختلف شرکت به احترامش ایستادن و بی صبرانه منتظر تصميمات صاحب شرکت موندن..
با قدم های محکمی سمت جایگاهش رفت و بدون فوت وقت شروع به شرح موقعیت شرکت و بِرَند و تصمیماتش کرد.." از همتون متشکرم که به موقع اینجا جمع شدید ، هدف از برگزاری این جلسه اعلام تصمیمات من برای پروژه جدید هست و از همه تقاضا دارم تا آخر به صحبت های من گوش بدن.. "
اشاره ای به لیلیث مبنی بر قرار دادن نقشه ها و تصاویر کرد و با خونسردی صحبتش رو از سر گرفت..
طبق اخباری که مطمئناً به دستتون رسیده ، کمپانی مین توضیحاتی راجع به پروژه جدید و جهانیشون طی مصاحبهی اخیر اعلام کردن و مضمون اون چیزی جز یه تحول بزرگ فناوری و محیط زیستی نیست! صحبت از ایجاد یک شهر هوشمند که آسیبی به طبیعت نمیرسونه راحته ، اما مهم عمل کردن و موفقیت آمیز بودن این پروژهست.. بر همین اساس من تصمیم گرفتم از پروژه جدید کمپانی وی کستل رو نمایی کنم.
پروژه ای قابل اجرا در مدت زمانی کوتاه تر ، مرسدس بنز ویژن آواتارِ پلاس ۲۰۲۹ .بعد از شنیدن این صحبت ، همهمه کوتاهی در سالن ایجاد شد و مشخص بود که همه بی صبرانه منتظر جزئیات این طرحن..
مرد جوانی به قصد پرسیدن سوالی از جاش بلند شد..
![](https://img.wattpad.com/cover/368554983-288-k88110.jpg)
YOU ARE READING
𝖳𝗎𝗋𝖻𝗎𝗅𝖾𝗇𝖼𝖾 | 𝗩𝗸𝗼𝗼𝗸
FanfictionEt pov : من یه آواره بودم ، یه گرسنهیِ بی پناه.. مثل امروز زمستون بود. نزدیکایِ غروب هیونگ منو پیدا کرد و به خونش برد و بهم غذا و لباس داد.. من شدم برادر کوچیک ترش ، تک برادر مین.. تک پناهِ قلبِ بی پناهش و اونم شد تنها کسی که برایِ یه بچه هفت ساله...