با دیدن جونگکوک که بهش خیره شده گردن دختر رو ول کرد و بعد از کنار زدن دختر به سمت پسر قدم برداشت ..
شاید انتظار داشته باشین جونگکوک بعد دیدن این صحنه پا به فرار بزاره و توی خلوتش بابت این اتفاق زار زار گریه کنه ولی خب اشتباه کردین ..
چون اون جئون فاکینگ جونگکوکه
سالن بزرگی بود و باید میگفت تقریبا هیچکس رو اونجا نمیشناخت ..
مکان دکور خاصی نداشت و با نور های رنگی تزئین شده بود که فضا رو تیرهتر میکرد
همه مستِ الکل و سیگار ، خودشون رو به هم میمالیدن و جَو چندش آوری رو به وجود میاوردن ..
تهیونگ تقریبا رو به روی جونگکوک ایستاد و بدون توضیح درمورد دختری که داشت میبوسیدش به پسر توپید-چرا لختی؟
-کور شدی آقای کیم؟ نکنه چشمات رو تو حَلق اون دختر جا گذاشتی؟
تهیونگ قدمی به جلو برداشت و لبههای کت پسر رو به هم نزدیکتر کرد ..
سرش رو جایی کنار گوش جونگکوک برد و آهسته زمزمه کرد ..-اره شاید ، چون اون دختر زیادی تو کارش حرفهای بود ... البته نه به اندازهی تو!
جونگکوک که از لاسو بودن تهیونگ حرصش گرفته بود به جمعیت نگاهی انداخت و بعد از شنیدن صدای تهیونگ دوباره روی اون زوم شد ..
-با این لباسا جوری به نظر میرسی که انگار یه فاکرِ لعنتیای!
تهیونگ با نیشخندی که جدیداً به جزئی از صورتش تبدیل شده بود گفت و آخر جملش رو با "پسر کوچولو" بست ..
میتونست فوران عصبانیت رو توی چشمای جونگکوک ببینه پس تا قبل اینکه تَرکِشِ عصبانیت پسر اون رو هدف قرار بده باید از اونجا دور میشد ..***
-کافیه!
جونگکوک همونطور که به همراه جیهوپ نزدیک میشد تا شیشهای ویسکی رو از دست جیمین بگیره غرید
-دوباره چی شده؟
-یونگی همش ردم میکنه ... ببین حتی نمیزاره باهاش حرف بزنم
جیمین نالید و شیشه رو از دست پسر کش رفت ..
جونگکوک از میزان صمیمیت جیمین متعجب شد ..
اصلا درمورد چی حرف میزد؟ یونگی ردش کرده؟-تو مستی ... بهتره که برگردی
-میخوام فراموشش کنم ... حتی فکرشم نکن که برگردم عمارت و مثل سگ زار بزنم
-خب پس بمون همینجا و مثل سگ زار بزن ..
جونگکوک با حرص گفت و با شنیدن اسمش از طرف فرد آشنایی سرش رو به سمت صدا کج کرد ..
-اقای جئون فکر نمیکردم اینجا ببینمتون
مرد با شوق سمت جونگکوک رفت و دستش رو جلوی پسر گرفت ..
ولی خب جونگکوک با چشم غره بهش فهمون که عقب بکشه ..-اقای بگتو ..
جونگکوک اسمش رو زمزمه کرد و بعد از سپردن جیمین به جیهوپ به همراه مرد از اونها فاصله گرفت ..
YOU ARE READING
𝗥𝗘𝗩𝗘𝗡𝗚𝗘 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞
Fanfiction"آتش جهنم در برابر خشمِ انتقام زانو میزنه" چی میشه اگه جئون نامجون رئیس یکی از باندهای مافیای ایتالیا پسرش جئون جونگکوک رو توی شرطبندی به کیم سئوکجین یا معشوقهی چندین سال قبلش ببازه و کیم تهیونگ که از قضا برادر سئوکجینه متوجه یه سری حرکات مشکوک از...