•° 5 •°

118 24 118
                                    


سلام سلااااام...

میبینم منتظر بودین بیام یه پارته طوماری بزارم که طومار های بیشترو کامنت کنین.😂😆

تا تابستون تموم شه منم تموم میشم یعنی چیییییی؟ پختم 😭
به هرحال من یکی نمیتونم طبیعیتو دست کار کنم...

بچه ها کامنت گذاشتنو جدی بگیرید برام خیلی با ارزشه🥺🤧

ببینین خوشگلای من بنده براتون پارت آوردم سرشار از عشق و محبت 🥂❤️‍🔥

خواننده ها: 😐🤲 بسم الله

بعله حالا فیلترشکنا روشن و کامنتا رو قدم به قدم همراهی کنید 🥂🫂

خدمت بیبیامممم...🫂💞

°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°

ذهنش از پارادوکسه رخ داده خارج شد و تازه متوجه شد دست متجاوزش برای دست دادن جلوش درازه.

" جیمین: این یه کابوسه؟"

بی فکر با کنترله استرس و عصبانیتش بلافاصله گفت : ایشون قابل اعتمادن؟

آقای وانگ جا خورده لبخنده فیکی زد: شما اطلاعات عمومی زیادی دارین وکیل پارک قطعا با آقای کیم و محافظته ویژه ایشون از اشخاص مهم اشنایید.

جیمین که فهمید جلوی آقای وانگ تند واکنش نشون داده با تمام توانش برای کنترل خودش دستشو بالا اورد و با گرفتن دسته مرده روبه روش کمی اوضاع رو جمعو جور کنه.

اما پشیمون شد... همون لمس ساده باعث شد دندون هاشو محکم بهم فشار بده و گرمای طاقت فرسای بدنشو تحمل کنه.

جیمین : بعله میشناسم اتفاقا خودشون عرض کردن حرفه شونو.

( میچسبونه قشنگگگگ)

چشمای خیره و پرشده از نفرته موبلوند تهیونگو مثل مجسمه کرده بود.

آقای وانگ سری تکون داد و دستشو پشت کمر تهیونگ گذاشت: پس روبه رو شدید.. قطعا حالا بهتر کنار میاین.

" جیمین: قطعا."

تهیونگ: از دیدن دوبارتون خوشحالم وکیل پارک...امیدوارم بتونیم همکاری خوبی داشته باشیم.

جیمین ابرویی بالا انداخت و دستشو عقب کشید از اون گرما متنفر بود.

( 🤨 در لایه های نفرت عشق جوانه میزند🥂)

وکیل روبه آقای وانگ قبل از اینکه حرف دیگه پیش کشیده شه گفت : ببخشید آقای وانگ اشکالی نداره من با آقای کیم تنها حرف بزنم و بعد تصمیم بگیرم...بلاخره بحث اعتماد مهمه.

تهیونگ دندون قروچه ای کرد...آقای وانگ نفس عمیقی کشید وکیل پارک چش شده بود؟ حتی با مظنون هاشم اینطور رفتار نمیکرد.

حتما بخاطر حساسیت پرونده دستشه..پس با سر تایید کرد و گفت: البته این برای محافظت از خودتونه.. من تنهاتون میزارم.

°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °°Where stories live. Discover now