شاهزاده ی تخت خوابم؟

2.8K 293 208
                                    

رای هاتون عالیه نظر هم که فوق العاده س لطفا همتون نظر بدید که بدونم دوست دارید یا نه!

و برای کسایی که می پرسیدن:

زین تو داستان هست. اما فعلا وارد داستان نمیشه تا چند فصل دیگه...

در ضمن برای دیدن اسم ها اگه رو

view cast members

کلیک کنید میتونید اسم ها و بازیگرایی که واسه هر نقش انتخاب شده ببینید.


فصل پنجم

لیلین نمی دونست کجا داره میره اما هرجا که می تونست از لویی فاصله بگیره بنظر گزینه ی مناسبی می اومد.
اَه، لعنت. پریدن توی دریا تو اون لحظه بنظر بهترین گزینه بود.

لیلین تمام سعی شو کرد تا موقع رد شدن از کنار خدمه و خنده هاشون جلوی اشک هاشو بگیره، اون زیاد راجع به دزدای دریایی نمی دونست اما مطمئن بود اکثرشون خدمه ی حدود 19 سال ندارن. مخصوصا با ناخدایی که بنظر میومد هنوز تو دوران مدرسه باشه.

هنوز هم سخت بود که باور کنه لویی همون کاپیتان تاملینسونه.

"لیلین؟"

لیلین خودشو آماده کرد تا سر هرکسی که اسمشو اونقدر خودمونی و بی لقب صدا کرده بود فریاد بزنه اما وقتی برگشت با لیام رو برو شد.

دستیار اول کشتی بهش لبخند زد و لیلین فورا یاد نقشه ش افتاد.

اینکه لیام رو بکشونه طرف خودش.

و این به این معنی بود که از سیاست بازی و جذابیت هاش استفاده کنه.

لیلین با لبخند و احترام گفت:"سلام لیام." این اولین بار بود که لیلین تو اون کشتی لبخند زده بود.

لیام اول بنظر گیج شده بود و یه چیزی در مورد رفتار لیلین براش مشکوک بود:" تو اینجا رو عرشه چیکار می کنی؟ لویی بهت اجازه داد بیای بیرون؟"

" من واقعا از این حرفت که گفتی"لویی بهت اجازه داد بیای بیرون" خوشم نیومد. انگار من حیون خونگی اونم. من اینجا روی عرشه ام چون دلم خواسته اینجا باشم. اون دزد دریایی فسقلی بره به جهنم." لیلین ناراحت بود. اون دوست نداشت با افرادی سر وکله بزنه که فکر می کردن اون یه تیکه از اموال لوییه.

لیام پلک زد. اون که اصلا تصور چنین جوابی رو نداشت شروع کرد:" آاام...خب، ببخشید؟! خدایا لویی حق داشت. عجب طرز برخوردی داری!"

"طرز برخوردم خیلی هم خوبه. شما دزدای دریایی احترام حالیتون نیست!"

"این حرف گستاخانه ایه. مخصوصا که تو این کشتی فقط یه زندانی هستی. میدونی چون من به لویی وفادارم و بهش قول دادم به تو آسیبی نزنم دلیل نمیشه بقیه ی افراد هم همین کارو بکنن... بعضی از افراد این کشتی اعصاب درست و حسابی ندارن. اگه با اونا اینطوری حرف بزنی، بعدش دیگه زبونی برای حرف زدن نخواهی داشت."

(شاهزاده دزد دریایی (لویی تاملینسونحيث تعيش القصص. اكتشف الآن