1. Sneakers

671 66 21
                                    





توی این دنیای گذرا، دنیایی که چیزها میان  و می‌رن و هیچ چیز باقی نمی مونه ؛ پس چیزی ارزش نگران شدن داره؟

......................................


_اون آبيه چي؟

_نه.

_کاری نکن از اینکه دوباره باهات اومدم خرید پشیمون شم سیلویا .

شروع شد ، فقط حيف كه سليقش خوبه .
بر گشتم و سعي كردم به قيافه ي خسته و كج و كوله ش نخندم.

_تو كه ميدوني من سفيد ميخوام اوا.

_خب اول يه چيزي بخوريم بعد دنبال كتوني سفيدي كه خيلي هم راحت گير مياد بگرديم .

يادم نبود  براي با اِوا اين ور و اون ور گشتن بايد شكمش رو سير نگه داري وگرنه همينجوري به حرف زدن ادامه ميداد .

کوتاه اومدم و با هم از فروشگاه بیرون رفتیم تا جیزی برای خوردن پیدا کنیم.

..........................................

_سيلوي؟

_همم؟

همينطوري كه داشت از سيب زميني هاي من ميخورد گفت :

_پروژت رو چيكار كردي؟عكس هاتو به پروفسور والش نشون دادي؟

_نشون دادم ، قبول نكردنميدونم توقع چه عكسايي رو داره. بعضي موقع ها ازينكه اين رشته رو انتخاب كردم پشيمون ميشم .ميگه بايد بگردي خونه هايي با طراحي و معماري انگليسي اصيل انتخاب كني، هيچ ميدوني چقد اينكار سخته؟ اصلا خودش موقع تحصيل ازينكارا كرده؟

_تو كه بدت نمياد به بهونه ي دانشجو بودن و يه پروژه ي مسخره ي عكاسي سري هم به خونه ي اشرافي هاي انگليس بزني ، تو نيوكاسل همچين چيزي رو پيدا كردن كار خيلي سختي هم نيست.

Sneakers [H.S]Where stories live. Discover now