منتظر رییس بودم قرار بود بیاد دنبالمون که هوسوک زنگ زد
هوسوک-میشه بپرسم کدوم گوری هستید
جیمین-میشه من بپرسم دوست شما تو کدوم جهنم دره ایه؟
هوسوک-هنوز نیومده؟
جیمین-نه
هوسوک-بهش زنگ میزنم
ده دقیقه دیگه وایسادم
یونگی-جیمین
جیمین-میشه دلیل تاخیر ریسس وقت شناسمو بدونم البته اگه بهش برنمیخوره
یونگی-ماشینم پنجر شد
جیمین-هوسک هیونگ منتظرمونه عجله کن
راه افتادیمو هوسوکم سوار کردیم
هوسوک-میخوام بدونم به چه دلیل فاکی دیر کردی
یونگی-ماشینم پنجر بود خب به همه که نباید جواب پس بدم
به رییس خیره شدم موهاشو بدون حالت مث همیشه گذاشته بود و کت شلوارو پوشیده بودو باز استینشو بالا داده بود و یه شلوار لی یخی پوشیده بود با یه کتونی نقره ای
جیمین-چطور تونستی همینحوری بیای
یونگی-تنها چیزایی بود که تونستم بخرم
جیمین-یعنی کتونی نداشتی؟
یونگی-نه
وقتی پیاده شدیم دست یونگی کشیدمو بردمش یه جای خلوت
یونگی-چیکار میکنی
جلو تر رفتم
جیمین-موهات
یونگی-توروخدا بیین زدی نقره ایش کرد...
ژل موی کوچیکی که تو جیبم بودی دراوردم و خالی کردم رو موهاش و بهشون حالت دادم
یونگی-به چشمات چیزی زدی؟
جیمین-خط چشم
اخم کرد
یونگی-پاکش کن
جیمین-شوخی میکنی
یونگی-شنیدی که چی گفتم پاکش کن
جیمین-چرا؟
یونگی-میخوای همه بگن مین یونگی با یه اوبی دوسته
جیمین-اوبی؟چی میگی از کی تا حالا خط چشم کشیدن به این معنیه که اوبیم
یونگی-پاکش کن جیمین
جیمین-باشه خودت یه جوری این مهمونی رو تنهایی سر کن
مچ دستمو محکم گرفتو فشار داد
یونگی-میخوای عصبیم کنی؟
جیمین-تو چته؟ها؟به همه چیم گیر میدی خب از همون اول غلط کردی که به همه گفتی من دوست...
![](https://img.wattpad.com/cover/180280295-288-k178439.jpg)
YOU ARE READING
I NEED A JOB
Fanfiction~جئون جونگ کوکی که دنبال یه کار میگرده و اخرش میره تو عمارت کیم و پرستار بچه میشه. ☆پارک جیمینی که برمیگرده زادگاهش و اونجا حسابدار شرکت مین میشه. #کیم سوکجینی که برای پایان نامش قبول میکنه که از یه بیمار روانی مراقبت کنه ژانر:زندگی روزمره،عاشقانه ک...