#هیولا#

1.2K 233 11
                                    

با شنیدن دادم سریع بغض کرد

نامیون-من نمیخواستم اینجوری بشه من فقط میخواستم واسه جینی کیک درست کنم

بعد از این حرفش زد زیر گریه دستکش اشپزخونه رو گرفتمو در فری که ازش اتیش بیرون میومدو بستم و فر رو خاموش کردم و رو به روی نامیون نشستمو ارد هارو که همه صورتشو گرفته بود کنار زدم

جین-خودتو که نسوزندی

نامیون-اونجام میسوزه

جین-جانم؟؟کجات؟

نامجون-اونجا دیگه اسمشو بلد نیستم

با تصور اینکه منظورش عضوشه سرخ شدم

جین-فقط نشونم بده

بلند شدو شلوارشو دراورد

نامیون-اینجا

به زانوش اشارع کرد

جین-اون زانوتع نامیون میتونستی از روی شلوارم بهم نشون بدی

در حالی که فین فین میکرد لبشو غنچه کر

نامیون-اینجوری که تو نمیدیدی سوخته یا نه

جین-قانع کننده بود بلند شو بریم برات پماد بزنم

نامیون-اخه میسوزه

جین-یخ بزارم که بدتره

نامیون-پماد بزن

جین-پماد کجاست؟

نامیون-نداریم هوراااا

دستاشو بهم میزد

تو یه پلاستیک یخ ریختمو گذاشتم رو زانوش

نامیون-اوییییی میسوزه

جین-تحمل کن تا برم خمیر دندون بیارم

رفتم خمیر دندون اوردم

نامیون-مگه سوختگیا مسواک میزنن

خندیدم و سرمو تکون دادم یکم از خمیر دندون نعنایم رو انگشتم ریختم و روی زخمش مالیدم

نامیون-شلوار چی

جین-فعلا یکم باهمین باکسر بگرد تو خونه

نامیون-بیدارت کردم؟

جین-اهوم اشکالی نداره بیا بریم حیاط

نامیون-اگه همسایه بغلی منو ببینه چی؟

جین-اشکالی نداره من پیشتم

دستمو گرفت و بلند شد

نامیون-اشپزخونه چی؟

جین-خودم مرتبش میکنم نگران نباش

نامیون-الان کیک نداریم بخوریم

جین-اشکالی نداره

نامیون-اما تو اینجوری ناراحت نمیشی؟

I NEED A JOBDove le storie prendono vita. Scoprilo ora