مین یونگی

14.3K 780 103
                                    

-پنج وون؟

+پنج وون؟!!!!!!! چه خبره؟؟ اینا قبلا فقط سه وون بودن.

-اجوما قیمتش روشه می تونین چک کنین من که از خودم قیمت نمی دم.

+این زیاده فکر کردی چون پیر شدم می تونی سرم شیره بمالی پسر جون نه از این خبرا نیست...

نگاهی از سر عجز و ناامیدی به پیرزن روبروش انداخت و ارزو کرد ای کاش امروز شیفت جیمین رو قبول نمی کرد.
چشماش رو مالید مطمئنا امروز از خستگی جون می داد اگه یه پتو همین کف فروشگاه پهن می کردن شک نداشت همون جا خوابش می برد ولی خب شدنی نبود چون اولا پتویی در کار نبود ثانیا اگه صاحبکار اسکروجش می فهمید توی مغازه خوابیده به قطعات مساوی تقسیمش میکرد.



کافشن بادیش رو از روی صندلی برداشت و بعد از مطمئن شدن از قفل بودن در به سمت خوابگاه به راه افتاد.

****************

تمام کلش رو زیر پتو برده بود به خاطر دماغ کیپش به سختی می تونست نفس بکشه. لعنت دوباره ای به کوک احمق که مجبورش کرده بود اون شرط مسخره رو ببنده، فرستاد.
همزمان با عطسه ی گوگولی ای که کرد سرمایی به داخل اومد و به دنبالش تهیونگ از در اتاق وارد شد.

-هنوز نمردی؟


با صدای خفه ای که به خاطر شال گردن دور دهنش به سختی شنیده میشد گفت.

-ببند، من تو و اون کوک کسخل رو میکشم. و به دنبالش یکی دیگه از اون عطسه های گوگولیش رو کرد.

سعی کرد دمای شوفاژ رو بالا ببره،چون هوای اتاق دست کمی از بیرون نداشت.

-به من چه مربوط؟؟ مغز نداشتت همراهت نبود مگه؟؟ تا تو باشی هر گوهی بابت اون عن یخ زده نخوری.

جیمیمن غرغری زیر پتو کرد و سعی کرد کمی بیشتر بخوابه.

تشک تخت بالا و پایین شد و تهیونگ پتو رو از روی صورت دوست احمقش کنار زد:

-تن لشتٌ جمع کن اینو بخور.

-این چه کوفتیه؟؟ جیمین با صدایی که شبیه خروس شده بود پرسید.

با اخم به چشمای پف کرده ی خمار جیمین نگاهی کرد
ضمن اینکه لیوان رو از شربتی عجیب پر میکرد توضیح داد:

کامواکسی کلاو!!! برای سینوسات خوبه؛ پاشو.

-چشم دکتر کیم!! و تابی به چشمهاش داد.

با تشکر از تهیونگ و درمانهای خونگی و غیر خونگیش نیازی نداشت دکتر بره.

پتویی رو که دور پاهاش پیچیده بود، به سختی باز کرد وبا کرختی سر جاش نیم خیز شد. اب دماغش که داشت اویزون میشد بالا کشید ولیوان اب رو از ته گرفت.

با تعجب نگاهی به لیوان اب انداخت در حالی که چشمای بادومیش رو تا حد امکان درشت کرده بود پرسید:

REBORNWhere stories live. Discover now