همینکه هوسوک و اسمایل اونو پیاده کردن یه حس دلتنگیه عجیبی قلبشو فشار داد دسته چمدونشو بالا کشید و به سمت مدرسه حرکت کرد جلوی در به یئونجی برخورد کرد
جیمین-نونا
دستشو برای خواهر جدیدش که یه شلوارلی و بلیز سفید پوشیده بود وموهای طلاییشو باز گذاشته بود تکون داد
یئونجی-جیمینی چطوری؟هوسوک کجاست؟
جیمین-رفت
یئونجی-اه بهش گفته بودم که میخوام اسمایلو ببینم ولش کن خب جیمین اماده ای برای همه چیز؟
پسرک مطمئن سرشو تکون دادو دستشو از زیر بند ازاد کولش رد کرد
جیمین-بله
یئونجی -یکی از بهترین اتاقای خوابگاهو برات گرفتم
جیمین-مرسی نونا
یئونجی-خب هم اتاقیات یکم عجیبن ولی مطمئنا میتونی باهاشون کنار بیای چون هر دوتاشون مثل تو آبین
جیمین-نونا
دست دختر روی کمر جیمین وایساد
یئونجی-بله
جیمین-هیونگ گفت شمارشو بهت بدم
یئونجی-اممم باشه
جیمین-میشه گوشیتو داشته باشم؟
یئونجی-حتما
دستشو تو جیب جین یخیش کرد و گوشیشو به جیمین داد
یئونجی-اوه
جیمین-اتفاقی افتاده
یئونجی-چه دستای کوچولو و نازی داری
جیمین-من ناز نیستم!خیلیم هیکلم مردونس هی این هیونگه؟
به عکس بک گراند گوشیه یئونجی نگاه کرد که دوتا بچه دست همو نگه داشتن و لبخند میزدن
یئونجی-اره هوسوک وقتی بچه بود خیلی ناز بود مثل تو
جیمین-الان چی ؟
متوجه سرخ شدن صورت دختر شد
یئونجی-اون بلبله که روی دوشتع؟
جیمین-اره هتامه اسمش دوسانه دوسان سلام کن
دوسان-سلامیئونجی-مواظب باش جیمین سال بالایی هایی که هتاشون از تو قوی تره خیلی زورگوئن
جیمین-هتای تو چیه نونا البته ببخشید که میپرسم
یئونجی-پروانه
جیمین-اوه جذابه
یئونجی-خب اینم اتاقت هم اتاقیات قبل از تو رسیدن خوش باشی
جیمین-نونا گوشیتو نمیخوای
گوشیو به سمت دختر گرفت
جیمین-هم شماره خودم هم هوسوک هیونگ خودمم رو سیو کردم شمارتو تو گوشیه خودم سیو کردم
اشکالی نداره که به هیونگ بدم؟؟
![](https://img.wattpad.com/cover/191724342-288-k179485.jpg)
YOU ARE READING
Survivor
Fanfiction-مشکلی ندارم چیزی که الان مهمتره اینه که با این جادو چیکارکنیم -میشه باهاش جنگید -چطوری ؟ -بازمانده ژانر:فانتزی،اسمات کاپل:یونمین،ویکوک،نامجین وضعیت:کامل شده