یونگی-میشه بریم پیش داداشت
جیمین-به جای این احمق بازیا جان هرکی دوست داره روی بازیه امروز تمرکز کن خب ؟
یونگی-نمیتونم توروخداااااا
مظلومانه به برادر کراشش نگاه کرد
جیمین-اگه امروز ببریم مطمئنا امشب میریم بیرون و با هیونگ شام میخوریم
یونگی با ذوق بچگانه ای جیغ کشید و رفت
جیمین-به نظرت چندتا تخته کم داره ؟
دوسان-نمیدونم
ایکاروس-فهمیدید بگید من براش بخرم
دوسان-جیمین میخوام درباره یه موضوع باهات صحبت کنم
جیمین-بگو
دوسان-من به داداشام گفتم کیم
ایکاروس-خیلی وقت بود که منتظرت بودیم بازمانده
جیمین لبخند کجی به پرنده که جلوش با یه هاله از اتیش پرواز میکرد زد
جیمین-اوه باید زودتر بهم میگفتی
دوسان -یه چیز...
-همگی گزارشگر مسابقات هستم لطفا بیاید سمت میدون مسابقه
جیمین-بپر دوسان باید بریم
هوسوک به برادر کوچیکترش که با گرمکن ابی تو میدون مسابقه روبه روی یکی از بچه های گروه قرمز وایساده بود نگاه میکرد
یئونجی-اون هیوکه قلدر مدرسس از همونایی که ...
هوسوک-میبره
یئونجی-چی؟ هیوک؟
هوسوک-نه جیمین
یئونجی-بیخیال قدو هیکل هیوکو نگاه کن تازه جیمین جدیدا اونو خیلی عصبی کرده
هوسوک-شرط؟
یئونجی-شرط
هوسوک-اگه جیمین برد به من شام بده
یئونجی-حتما
جیمین به هیوک که عصبی نگاهش میکرد پوزخندی زد
جیمین-دوسان اماده نبرد
دوسان چندتا بال زد که یک دفعه ناپدید شد و بالای سر جیمین نوار های سیاهی از نقش یه بلبل درست شد
هیوک-وون آماده حمله
پلنگ هیوک ناپدید شد و چند لحظه بعد نوارای زرد و قهوه ای و سیاه نقششو روی اسمون زدن تقش ببر نعره ای تو هوا کشید که باعث شد موهای تهیونگ که با پفیلا تو جایگاه تماشا چیا نشسته بود سیخ شه
تهیونگ-اه رومم تف کرد بی ادب
پفیلاشو دست جونگ کوک دادو به سمت دستشویی رفت تا قطره ابی که موقع نعره از دهن پلنگ روی دستش نشستو بشوره
![](https://img.wattpad.com/cover/191724342-288-k179485.jpg)
ESTÁS LEYENDO
Survivor
Fanfic-مشکلی ندارم چیزی که الان مهمتره اینه که با این جادو چیکارکنیم -میشه باهاش جنگید -چطوری ؟ -بازمانده ژانر:فانتزی،اسمات کاپل:یونمین،ویکوک،نامجین وضعیت:کامل شده