Part17

1.9K 398 51
                                    

یونگی-میشه بریم پیش داداشت

جیمین-به جای این احمق بازیا جان هرکی دوست داره روی بازیه امروز تمرکز کن خب ؟

یونگی-نمیتونم توروخداااااا

مظلومانه به برادر کراشش نگاه کرد

جیمین-اگه امروز ببریم مطمئنا امشب میریم بیرون و با هیونگ شام میخوریم

یونگی با ذوق بچگانه ای جیغ کشید و رفت

جیمین-به نظرت چندتا تخته کم داره ؟

دوسان-نمیدونم

ایکاروس-فهمیدید بگید من براش بخرم

دوسان-جیمین میخوام درباره یه موضوع باهات صحبت کنم

جیمین-بگو

دوسان-من به داداشام گفتم کیم

ایکاروس-خیلی وقت بود که منتظرت بودیم بازمانده

جیمین لبخند کجی به پرنده که جلوش با یه هاله از اتیش پرواز میکرد زد

جیمین-اوه باید زودتر بهم میگفتی

دوسان -یه چیز...

-همگی گزارشگر مسابقات هستم لطفا بیاید سمت میدون مسابقه

جیمین-بپر دوسان باید بریم

هوسوک به برادر کوچیکترش که با گرمکن ابی تو میدون مسابقه روبه روی یکی از بچه های گروه قرمز وایساده بود نگاه میکرد

یئونجی-اون هیوکه قلدر مدرسس از همونایی که ...

هوسوک-میبره

یئونجی-چی؟ هیوک؟

هوسوک-نه جیمین

یئونجی-بیخیال قدو هیکل هیوکو نگاه کن تازه جیمین جدیدا اونو خیلی عصبی کرده

هوسوک-شرط؟

یئونجی-شرط

هوسوک-اگه جیمین برد به من شام بده

یئونجی-حتما

جیمین به هیوک که عصبی نگاهش میکرد پوزخندی زد

جیمین-دوسان اماده نبرد

دوسان چندتا بال زد که یک دفعه ناپدید شد و بالای سر جیمین نوار های سیاهی از نقش یه بلبل درست شد

هیوک-وون آماده حمله

پلنگ هیوک ناپدید شد و چند لحظه بعد نوارای زرد و قهوه ای و سیاه نقششو روی اسمون زدن تقش ببر نعره ای تو هوا کشید که باعث شد موهای تهیونگ که با پفیلا تو جایگاه تماشا چیا نشسته بود سیخ شه

تهیونگ-اه رومم تف کرد بی ادب

پفیلاشو دست جونگ کوک دادو به سمت دستشویی رفت تا قطره ابی که موقع نعره از دهن پلنگ روی دستش نشستو بشوره

Survivor Donde viven las historias. Descúbrelo ahora