BULLET 3

1.9K 474 366
                                    


من فقط یوزرنیممو عوض کردم
هنگ نکنید 🔫😂🍺
خود خودمم
EL

.
.
.
.
.
.
.
.

You're too kind. That's gonna get you killed some day.

تو خیلی مهربونی
یک روز این موضوع تورو به کشتن میده!

.
.
.
.
.
.
👉🌟
مطمئن بشید ووت میدید
.
.
.
.
.
.

هری کنار لویی نشست تا با هم صبحانه بخورن
البته لویی روز تعطیلشو خیلی دیر بیدار شد جوری که جوانا برای خرید بیرون رفته بود و هری تا بیدار شدن پرنسسش مجبور شد کلی نازشو بکشه که بلند شه

:ماموریت بعدیت کیه?

:هی این چیزی نیست که صبح بهم باید بگیم

لویی شونه اشو بالا انداخت و یه لقمه از صبحانه خورد ,با دهن پر شروع کرد به حرف زدن

:در حال حاظر برام مهم تر از هرچیز دیگه ایه

:این چیزا سریه لویی من نمیتونم بگم

:خدای بزرگ , فقط بگو کی میری ,جز من اینجا کسی رو میبینی?

:اوکی شاید یکی یه میکروفن کوچولو اینجات

هری موهای لویی رو با انگشتاش بهم ریخت

:کار گذاشته باشه

لویی به مسخره خندید

:اوهوووو , حالا کی دنبال گرفتن رد توعه! تو یه ماموری مثل بقیه

:اوکییی , بیا صبحانه بخوریم من خیلی منتظر موندم تا پاشی

:ولی یادت باشه تو بهم اعتماد نداری

هری آهی کشید و دستشو پشت لویی انداخت
:فردا میرم لاو , من دوست دارم و از خودم بیشتر بهت اعتماد دارم ,هیچ وقت دیگه اینجوری حرف نزن

:وات د فاک هری , تو فکر کردی کی هستی ? گه بزنن تو اون سازمانتون تو فقط دو روز مرخصی داری? چی فکر کردن ,که مثلا تو رباتی?

لویی لقمه دستشو پرت کرد تو بشقاب

:هی لاو اروم باش , هرچی زود تر این دوتا ماموریت تموم بشه ,من به دفتر نشینی و ازدواج با تو نزدیک تر میشم ,پس چه بهتر که فرداس

:نه هری ,تو باید استراحت میکردی ,تو حتی وقت نکردی ... هری این انصاف نیست

هری لویی رو بغل کرد تا ارومش کنه
:لاو اولا که ,گفتم من شده تا ده سال دیگه تا این دوتا ماموریت رو نرم ,هیچ ارتقایی نمیگیرم ,زودتر باشه بهتره , دوم انقد بد دهنی نکن باور کن تاوانشو پس میدی

لویی آهی کشید
:من از تاوانش خیلیم خوشم میاد ,ولی هری حداقل وقتی میری یه ... یه پیام بهم بده

:میدونی که نمیتونم ,ما گوشی نمیبریم لویی

لویی از جاش بلند شد که اویز قلبی که جنسن پیداش کرده بود از تو جیبش افتاد

My sweet bullet [L.S]Where stories live. Discover now