بکهیون با چشمهایی که از اشتیاق برق میزدن و گونههایی که از خجالت سرخ شده بودن، سرشو به سمت چانیول چرخوند... از روی پای چانیول بلند شد، سمتش چرخید و دوباره خودشو روی پاهای چانیول جا داد تا صورتهاشون روبهروی هم قرار بگیره و اینکارش باعث شد با هر حرکت کوچیکی عضوهاشون به هم کشیده بشه. "میشه بهم... بوسیدن رو یاد بدی؟؟و اینکه چجوری...."
پسر کوچیکتر با حس دست چانیول که لپهای باسنشو بین خودشون گرفته بودن، از شوک ساکت شد و چند لحظه بعد ادامه داد:"چجوری آبتو بخورم؟؟"
عضو چانیول به ضربان افتاد و حس میکرد فورا نیاز به تصاحب وحشیانه شاهزاده داره. به هر حال چانیول برای اینکار آماده بود... آماده بود تا شاهزاده رو تصاحب کنه، بهش اینچیزا رو یاد بده تا بتونن خشنتر از این پیش برن، آماده بود تا بکهیون رو به تخت بچسبونه و محکم داخلش بکوبه و بذاره بکهیون طعم معاشقه رو همونطور که تصورش میکرد و به بهترین نحو، بچشه. به بکهیون تمام پوزیشنهایی که تو روستاشون با خوندن کتابهای بزرگسالان یاد گرفته بود یا اونایی که روی پارتنرهای قبلیش پیاده کرده بود، یاد میداد.
گرچه چون شاهزاده اولین بارش بود و خجالت میکشید و یکمی گیج بود، چانیول به خودش قول داد تا کارشو آروم انجام بده و شاهزاده رو با لطافت تمام تصاحب کنه. "زمان مناسب برای بارداریتون کیه؟؟"
طبق آداب و رسوم، حامل باید هر چند وقت یکبار تا جایی که میتونه مَنی پدر بچه رو بخوره و باور بر اینه که اینکار در دوران بارداری برای سلامت حامل بسیار مفیده و همچنین پیوند بین والدین بچه رو قوی میکنه.
بکهیون اول به چشمهای چانیول نگاه کرد و بعد نگاهش رو به پایین سمت آب سوق داد... همونجایی که عضو چانیول دقیقا مقابل عضو خودش قرار داشت. "هروقت که اونکار رو بکنم...حتی همین الان."
محافظ برای تشویق شاهزاده به این کار گفت:"لمسش کن.اجازه داری که لمسش کنی."
شاهزاده دستشو رو داخل آب به حرکت درآورد و آروم جلو برد تا جایی که کف دستش سر عضو چانیول رو لمس کرد... قبل از اینکه سرش رو بالا بیاره، انگشتاش رو دور عضوش حلقه کرد:"میشه بهم یاد بدی چطوری بذارمش تو دهنم؟؟"
چانیول لپهای باسن بکهیون رو که تو دستش بود کمی بیشتر از قبل فشرد:"میخوای اینکارو انجام بدی؟؟ میخوای جلوم زانو بزنی و عضو منو وارد دهنت کنی؟؟"
بکهیون در حالی که همچنان دستش دور عضو چانیول بود، با خجالت سرشو تکون داد.
هنوز خیلی چیزا برای یاد گرفتن وجود داشت... چانیول باید به بکهیون یاد میداد که برای گفتن خواستههاش باید حرف بزنه... باید بدونه که برای اینجوری لمس کردن چانیول باید ازش اجازه بگیره. امروز با روش دیگهای تونسته بود کارشو پیش ببره اما برای دفعههای دیگه... برای دفعههای بعدی که قرار بود اینکارو انجام بدن، بهخصوص وقتی پای باردار کردن بکهیون وسط میومد، پسر محافظ باید مطمئن میشد که بکهیون خواستههاشو با حرف زدن بدست بیاره.
![](https://img.wattpad.com/cover/201682972-288-k619090.jpg)
YOU ARE READING
Cherry Blossom
Historical Fictionکاپل:چانبک ژانر: رمنس، تاریخی، امپرگ، اسمات نویسنده: bucheonsbabe مترجم: @moth04 چنل: @ChanbaekWorld لینک اصلی فیک: https://archiveofourown.org/works/19246765 خلاصه: برای محافظ شخصی سلطنتی "چانیول" حمام کردن ولیعهد جوان، بکهیون هیچوقت مشکل خاصی نبود...