I Was Wrong P7

78 16 7
                                    

خودم که حس میکردم نبضم نمیزنه ، حس میکردم پلکام میپره و ستون فقراتم خیس عرق شده ...


با چشمای گشاد شده و بدن خشک بهش نگاه کردم


بازم لباشو کش داد ، این پوزخنداش کم کم داشت رو مخم میرفت


عصبانیت داشت تو تمام سلولای بدنم زبونه میکشید


-به چه حقی ...


-به چه حقی چی ؟ اینکه گوشیتو بزنم به شارژ تا بلکه یه شماره تماس پیدا کنم و با بک گراند تقریبا برهنت رو به رو میشم چیز عجیبیه؟


عصبی بودم ، دستمو رو پیشونی دردناکم گذاشتم


بک گراندم همون عکس لعنتیه رو دیوار خونم بود ...


آب از سرم گذشته بودو چیزی که نباید میدیدو دیده بود ...


-چی میخوای ازم ؟


لحنش با اشتیاق همراه شد


-من یه آهنگ نوشتم ، البته فقط نوشتمو هیچ ملودی خاص یا قطعی نداره و نیاز به صدای یه دختر دارم ...


جوری حرف میزد که انگار عاشق موسیقیه و آهنگشه !


نگاهمو بهش دوختم


-خب چه کاری از من برمیاد ؟


گوشیشو برداشتو آهنگو عوض کرد


-دنبال یه صدای جدیدم ، حس میکنم صدای ادمایی که میشناسم به این آهنگ نمیاد اما تو ..


شونه ای بالا انداختو دوباره اهنگو رد کرد


-صدات بد نیست ، فکر میکنم هارمونی صداهامون بد نباشه !


حرصم گرفت از اینکه نمیخواست بگه صدام خوبه و از یه طرفم نمیدونستم چی بگم ، خودش بدونه اینکه کاری بکنم چیزی که کمپانی ازم خواستو رو هوا زد ..


تو سکوت نگاهش میکردم و اونم همونطور که گوشیشو تو دستش میچرخوند منتظر نگاهم میکرد


لبامو خیس کردمو به خودم شجاعت دادم


-چیکار باید بکنم؟


گوشیمو از رو میز به سمتم هول داد و بلند شد


-دنبالم بیا ، بهتره لااقل چیزایی که ازش ساختمو نوشتمو ببینی ..

فصل چهارم




با خستگی خودمو رو تخت انداختمو به سقف سفید اتاقم زل زدم


همه چی طبق چیزی که ازم میخواستن پیش رفته بود بدونه اینکه رابطه ای بینمون به وجود بیاد


اما راضی نبودم‌ ... اصلا از این قضیه خوشحال نبودم


بااینکه کسی که این پیشنهادو داده من نبودومو خواسته خودش بوده ولی ...

I Was Wrong Where stories live. Discover now