12:Vhope

2.9K 461 20
                                    

*دیدن کوکی کوچولو رو دوست داشتم،اون کیوته*
هوسوک گفت و ماشینو بیرون اپارتمانش پارک کرد.

*آره،میدونستم خوشت میاد*
پیاده شدن و دست تو دست وارد شدن.هوسوک درو برای تهیونگ باز کرد.تهیونگ لبخند زد و قرمز شد.

*ممنونم بیب*

وقتی هوسوک درو بست،لبشو روی لبای تهیونگ کوبید،
هردوشون به سمت اتاق هوسوک رفتن،بدون شکستن بوسشون.هوسوک در اتاقو باز کرد و تهیونگو روی تخت هل داد،بوسه رو شکست و هردوشون لباساشونو در آوردن،و یه جایی توی اتاق پرتش کردن.

*آماده‌ای بیبی بوی؟*

ته سرشو تکون داد

هوسوک خودشو روی سوراخ تهیونگ تنظیم کرد.وقتی واردش شد،تهیونگ قوسی به کمرش داد،و به ملافه‌ی روی تخت چنگ زد.

*هر موقع آماده بودی بهم بگو بیبی بوی*

تهیونگ سرشو تکون داد،هوسوک به ارومی شروع به حرکت کرد که باعث ناله‌ی تهیونگ شد.

*ب-بیبی*

*بله؟*

*س-سریعتر حرکت کن*

هوسوک سریعتر حرکت کرد،هردوشون بلند ناله کرد،
هوسوک به پروستات ته ضربه زد که باعث شد تهیونگ خیلی بلند ناله کنه.صدای برخورد پوستهاشون،ناله کردن،فنرای تخت،و حرکت تخت که حرکت میکرد و به دیوار کوبیده میشد اتاق رو پر کرده بود.

*هوسوک من دارم--*

*بیا بیبی*

هردوشون اومدن.هوسوک داخل ته،و تهیونگ روی شکمش.

هوسوک بیرون کشید و کنار تهیونگ دراز کشید،و بغلش کرد،هردوشون نفس نفس میزدن.

*عالی بود هوبی*

*تو عالی بودی*
هوسوک گفت و بوسه‌ای روی پیشونیه تهیونگ گذاشت.

*دوست دارم ته*

*منم دوست دارم هوبی*

هوسوک رفت تا تیشرت و باکسرشو از گوشه‌ی اتاق برداره.

*میتونم از تیشرت تو استفاده کنم بیبی؟*

هوسوک سرشو تکون داد و تیشرتو به تهیونگ داد.
هردوشون رفتن زیر پتو و خوابیدن‌.

*****************************

یه مینی اسمات😂ویهوپ شیپراش کجان؟
پارت بعد پارت اخره😭

ووت و سی ام نشه فراموش!

لاو یو ال💛
مالیک

Secretary kimWhere stories live. Discover now