[Part 20] Here

2.9K 783 924
                                    

هی گایز👐

میخواستم بگم یکی از ریدرهای عزیز پلی لیست فف رو توی اسپاتیفای درست کرده(خیلی خیلی ممنون ازش)
لینکشو گذاشتم بیو واتپد...کسایی که پلی لیست میخواستن رو برن سراغش

دومین چیزی که میخوام بگم اینه‌‌...کامنت کم و زیاد هر چپتر روی روز اپ چپتر بعد تاثیر داره

و یه چیز دیگه که یکی از دوستان گفت یادآور بشم اینه که دیلان درواقع همون دیلن نیست😂
یعنی اسم کارکتر دیلن نیست و دیلانه😂
اعتراضم قبول نمیکنم لطفا فک نکنید دیلنه😂

ببخشید که زیاد حرف زدم💖

➖➖➖

- پیراهنتو در بیار!

اریلا که روی ملافه های ساتن طلایی رنگ تخت نشسته بود به نرمی گفت و زین که سمت دیگه ی تخت دراز کشیده و پتو ابریشمی سفیدی روی خودش داشت خجالت زده سرش رو پایین انداخت.

- نگران نباش،من میدونم زخم روی کتفت داری...اجازه بده بهش نگاهی بندازم!

زین میتونست قسم بخوره هیچ چیز درباره ی زخم کتفش به اون دختر نگفته همونطور که مسئله ی سرماخوردگی رو با آندرس در میون نذاشته بود ولی اونا میتونستن تشخیص بدن و این همه چیز رو عجیب میکرد.

زین با تردید پیراهنش رو در آورد و از تماس چشمی با اون دختر که تمام مدت تماشاش میکرد،پرهیز کرد.

اریلا پارچه ی بسته شده برای کتف اون پسر رو باز کرد و به زخمی که درحال ترمیم بود چشم دوخت. هنوز کامل بهبود نیافته بود.

- خیلی خب،حالا میدونم چی حالتو بهتر میکنه!

اریلا با لبخند گفت و از جا برخاست و همون لحظه مصادف با تقه ای بود که به در خورد.

- بیا داخل!

اریلا امر کرد و به سمت گیاهانی که روی تنها میز داخل اتاق چیده بود حرکت کرد تا با کمک اونا برای زین داروی شفابخشی درست کنه.

پسر جوان مشعل به دست همراه لویی وارد اتاق شدن‌. پسر به سرعت به سمت مشعل های دور تا دور اتاق حرکت کرد تا اون مکان رو قبل از فرو رفتن کامل در تاریکی،روشن کنه.

- اومدم بهت سر بزنم!

لویی سرحال گفت و روی تخت نشست. زین از وقتی همراه اریلا برای مداوا اومده بود کسی رو ملاقات نکرده بود و لویی اولین کسی محسوب میشد که سراغش رو میگرفت.

- ممنون لویی...تو اولی هستی

- همه یجوری مشغول شدن...بعد از اینکه هری با بقیه دخترا رفت دیگه حتی ندیدمش،همینطور نایل رو...فکر کنم منو تو موندیم!

Sea's whisper [L.S | Z.M]Where stories live. Discover now