Chapter 3

1.9K 459 42
                                    

یونگی عزیزم؛
امروز پدر و مادرم نامه‌هایی که برام نوشته بودی رو دریافت کردند. هرکلمه ای که نوشته بودی مثل خنجر به قلبم آسیب زد؛ بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنی.
اشکت لکه‌ی واضحی روی هر کدوم از کاغذ‌ها ایجاد کرده بود. من هرگز نمیخواستم هیچ‌ چیز اینطوری بشه. من بهت خیانت نکردم‌؛ هرگز نمیتونستم. بعد از همه ی اینها من‌ چطور میتونم به کسی که بیشتر از خودم دوسش دارم صدمه بزنم؟
کاغذ‌ها رو توی سینه‌ام بغل گرفتم. فکر کنم دارم دیوونه میشم چون فکر میکنم کاغذها بوی مخصوص تو رو میدن.

دست خط نامرتب، رد جوهر و اشتباهات گرامری؛ نامه های باارزش من.

حقیقتا باید بعد از هر پارت یکم ران ببینیم بشوره ببره این حجم از غمو:)

「Dear Yoongi 」ᴘᴇʀ ᴛʀᴀɴsʟᴀᴛɪᴏɴ'Where stories live. Discover now