هیچ چیز بهتری بدون تو اتفاق نمی افته .-----------------------------------------------------------
شهر ژانویه ، دقیقا پایین بلند ترین صخره مسطح رشته کوه های شمالی ساخته شده .
یه شهر کوچیک ، با شب های طولانی و میانگین دمای منفی صفر درجه .
خونه های شیروونی کاملا چوبی ، درخت های عظیم مخروطی که جای جای شهر رشد کردن و رودخونه های زلال که از برف کوه ها جاری میشن .مکانی که روزی روستایی بوده و تمام اطرافش از جنگل های پیر کاج و سرو پوشوندهشده بوده و غیر قابل دسترس بوده ؛ و حالا خونه ها نور کمی در شب می سازن .
یه شهر خلوت که از ساعت هفت عصر به بعد ، شبیه شهر ارواح می شه . خالی و ساکت ؛ انگار هیچ موجود زنده ای اون اطراف نیست .ولی اگر صبح زود بیدار بشی و به بیرون نگاه کنی ، می تونی خرسی که با آرامش داره قدم می زنه رو ببینی .
یا می تونی به بچه گوزن ها غذا بدی تا همسایه هات بشن .
جایی که اگر ده ثانیه از مرز هاش بیرون بری ، وارد جنگلی دست نخورده می شی که احساس می کنی در کهکشان دیگه ای واقع شده .
یک بهشت کوچیک و آباد که روی زمین ساخته شده .اما از لحظه ای که دنیا شکل گرفت ، هیچ چیز بی نقص نبود .
و این جمله درباره ژانویه هم صدق می کرد .ژانویه ۱۸۹۵ بود که دو شریک جدا نشدنی ، پا به قعر این جنگل گذاشتن و مراتع مرتفع و مسطح که بعد ها ژانویه نام گرفت رو کشف کردن .
اون دو شریک ، مردان جوان خانواده های استایلز و تاملینسون بودن .
دو دوست فوق العاده که اگر چه با خون برادر نبودن ، اما جای واقعی یک برادر رو برای هم پر می کردن . دو دوستی که هیچ وقت کابوس این رو هم نمی دیدن که نسل های آیندشون این شکلی بشن .چندین دهه بعد ، در اواخر دهه شصت میلادی قرن بیستم بود که در پی یک دعوای خیابونی ساده ، همه چیز تغییر کرد . یکی از استایلز ها به دست یک تاملینسون آسیب شدید فیزیکی دید ؛ پس استایلز ها هم برای انتقام ، شبانه سر یکی از نوجوون های تاملینسون ریختن و مدت طولانی کتکش زدن . و غافل از اینکه پسر بیچاره زیر لگد ها دچار خونریزی داخلی شده ، رهاش کردن . و پسر ، ساعاتی بعد از دنیا رفت . با درد و تنهایی .
و همهی نفرت ، از اونجا شروع شد .
تمام روابط موجود در روستا از بین رفت و ژانویه به یک میدون جنگ تبدیل شد . جایی که خیابون اصلی دو گروه اِس ها (S) و تی ها (T) رو جدا می کرد و هر هفته یک دعوای بزرگ توی میدون اصلی شهر به راه می افتاد .
ازدواج های دو خانواده ، نتیجه طلاق داشتن و ده ها بچه بدون پدر یا مادر بزرگ شدن .در یک جمله ، ژانویه به قرن نوزدهم برگشته بود ؛ ازدواج های خانوادگی ، دوئل های مرگبار ، اتش سوزی های عمدی و هزاران روش دیگه برای مقابله .
-----------------------------------------------------------
YOU ARE READING
JANUARY [L.S]
Fanfiction✔Completed کامل شده --- چیزی که هری رو خشمگین می کنه ، مردم نیستن. اون قبر نیست. خودشه. ▪︎هشدار : قتل، مرگ، تجاوز و فعالیت های جنسی. •محتوای غم انگیز --- فصل اول : ژانویه فصل دوم : فوریه --- از مجموعهی ماهها آگوست-دسامبر ۲۰۲۰