H S 7

1.1K 83 31
                                    

« هی ددی ته بیخیال بابا ... میخوای ناله هامون رو بقیه بشنون؟!»

و جوابش لبخند خبیث تهیونگ بود چشاشو تو کاسه چرخوند و شلوارش رو کشید پایین تا روی زانو هاش تهیونگ نشست رو تخت و به پاهاش اشاره کرد

« چرا حرف نمیزنی خوب!؟»

و بازم جوابی نگرفت رو پای تهیونگ خواست بشینه که تو یه حرکت جیمین رو به پشت خوابوند رو پاهاش باکسرش رو کشید پایین

« شمارش یادت نره بیبی بوی»

اولین اسپنک رو باسنش فرود اومد جیمین همراه با ناله شمارش میکرد تا بالاخره تو بیست تا تهیونگ رضایت داد که تمومش کنه

« عاخ ددی فاک بهت سیخ شدم اینو چه کنم الان ؟!»

همونجور که رو پاهای تهیونگ بود خودشو تکون داد تا دردش رو کم کنه

« هعی بیبی تو داری بدجوری امتیاز جمع میکنی تحریکم کن شاید اینجا به فاکت بدم »

.
.
.
( no more smut )

جیمین رو همونجوری رو تخت ول کرد و اومد بیرون از اتاق و با نگاه عجیب خانواده رو به رو شد

« چیه بابا کاریش نداشتم خودش میخواست به فاک بره »

« کیم ته هیونگ حداقل به فکر من مجرد بد بخت باش »

جین چشم غره ای بهش رفت و اونجا رو ترک کرد اینبار نوبت کوک بود که سر تکون داد و رفت

« تهیونگ لازمه باهم حرف بزنیم »

جیون بعد گفتن این حرف سمت اتاق دیگه تو اون آپارتمان رفت و تهیونگ هم دنبالش دست به سینه وسط اتاق ایستاد و بعد اینکه مطمئن شد در بستست نفس عمیقی کشید و خودشو آماده کرد که سخنرانی طولانی و شروع کنه

«تهیونگ بنظرت بوسیدن نقش اصلی فیلم جالب تره یا بوسیدن نقش دوم و سوم»

«بستگی داره اگه نقش دوم از نقش اول خوشگل تر باشه مسلما بوسیدنش باید هیجانی تر باشه »

«بیا فرض بذاریم تو یه فیلم گی زندگی میکنی با سه تا برادر سه قلو هر سه تای اونا کاملا یک شکلن و فقط شخصیت های متفاوتی دارن مثلا یکی خیلی مهربونه یکی هنوز بچه‌ست و یکیشون خودازاری داره کدوم رو انتخاب میکنی من طبق نقششون نام بردمشون»

«نونا من جی رو انتخاب نکردم من جیمین رو به جی نزدیک کردم »

«نه ته تو جی رو جایگزین کردی و جیمین الان با جیمین چند ماه پیش مثل فرق زمین تا مریخه تو کاری کردی جیمین یه مازوخیسم هورنی باشه»

«هورنی بودن که بد نیست نونا»

Horny /doctor / psycho / kingOnde histórias criam vida. Descubra agora