قسمت یازدهم - میت

1.8K 294 39
                                    

جوری دست جیمین رو گرفته بود انگار هر آن احتمال میداد امگا کوچولوش فرار کنه شایدم احساس خطر میکرد که جیمین بزنه زیر حرفش بزنه و نخواد باهاش میت بشه قلبش داشت تو دهنش میزد سر معدش میسوخت و عرق سرد از شقیقه هاش پایین میومد

جئون جونگ کوک مضطرب بود

اون کوچولوی دوس داشتنی میتونست بزرگ ترین نقطه ضعف جونگ کوک باشه

سریع به مقصد رسیدن البته برای جیمین سریع بود برای کوک این مدت به کندی گذشت شاید به اندازه یکسال کامل
حدس میزد برادرش الان ترتیب جین هیونگ رو داده و دلش نمیخواست بازنده باشه ولی نمیخواست بیبی کوچولوی فرشته ایش اذیت بشه
فقط دلش میخواست مارکش کنه تا اطمینان داشته باشه مال خودشه
اینجوری حداقل خیالش راحت میشد
پدر جیمین شوکه به آلفای کنار پسرش نگاه میکرد
« تو جونگ کوک بودی درسته!؟»
جونگ کوک سر تکون داد نفس عمیقی کشید چشماشو بست تا اعتماد بنفسش بره بالا
«منعاشقجیمینمحسمیکنماونجفتمنهمیخواماجازهبدینمارکشکنمتابرایابدمالمنباشه»
« پسرم من متوجه نشدم »
کوک اینبار آروم تر حرف زد
«من عاشق جیمینم و حس میکنم اون جفت منه میخوام اجازه بدین مارکش کنم تا برای ابد مال من باشه»
اقای کیم شوکه شد
« نمیدونم چی بگم همه چی بستگی به جیمین داره»
هر دو به جیمین که سرش پایین بود خیره شدن تا جواب بده
( با اجازه بزرگترا بعله)
****
تهیونگ برای این کار به شدت ذوق داشت ... جین رو از در جدا کرد و چسبوندش به تخت یه پاش رو خم کرد و بین پاش قرار گرفت و بازم مشغول بوسیدنش شد اون لبا مزه توت فرنگی میدادن

دستش رو پهلو های جین حرکت داد و اجازه نمیداد کاری بکنه تو یه حرکت شلوارش رو پایین کشید و به بدن بولوریش رو نگاه کرد

جین یه توت فرنگی کیوت بود

چنگی به باسنش زد و باعث شده ناله جین دربیاد تو یک ثانیه دیکش رو از شلوار درآورد که باعث شد جین قلبش تند تند بزنه

« ته ... تهیونگ »

تهیونگ لبخند کوچیکی زد و کوتاه پیشونیش رو بوسید

« میدونم بزرگه ... تو هم به عنوان یه امگا دیک بزرگ خوشگلی داری»

« اههههه ته ... اگه مال من بزرگه ماله تو چی میشه ؟! ... غول سایز؟!»

تهیونگ خندید و لوب رو از تو کشو درآورد انگشتاش رو اغشته کرد و ورودی جین رو چرب کرد

« واو تو همه این مدت رو بخاطر من صبر کردی امگا جذابم؟!»

جین با ورود اولین انگشت تهیونگ بلند ناله کرد و نتونست جواب بده کم کم عادت کرد نفس نفس میزد

« هر چی اههههههه آروم تر پیش بری درد من فاک بیشتر میشه ته»

« نه نه بیبی درست صدام کن اگه درست صدام کنی مانسترم رو داخلت میکنم و حفره داغت رو تا صبح میکوبم تا از لذت اسممو جیغ بزنی ... درست صدام کن»

از لحن الفاگونش استفاده کرد و جین کاملا خودکار شروع کرد پشت سر هم صدا کردنش

« اهههه ددی ... ددی ته لطفا ... میخوامش»
خودشو تکون میداد تا باسنش به لگن تهیونگ برخورد کنه

« بیب بدجوری تحریکم کردی فکر کنم بعد امشب یه دوقلو هم داشته باشیم»

نیشخند زد و کامل واردش شد‌

:///////
شدم سوباسا شوت میزنم هفته بعد گل میشه
خوب دیگه میخوام یه سر و سامون به زندگیمون بدم و خلاصه ....
نه نمیخ مزدوج شم:/
چنل رو مرتب کردم تشریف بیارین حتما همه فیکا پی دی اف اونجا قرار میگیره چون دیدم چه جوری کبود شدید واتپد یکم کار کردن باهاش سخت شده
راجب فیک جدیدم نظرتون رو حتما بگید بهم میخوام بدونم کدوم کاپل لزبین رو دوست دارید
بعدش دیگه ...
دیگه کم کم کارام سبک شه کلاسام تموم شه آپا منظم تر میشه
چنل هم میتونید برید تو تلگرام
@cuteblackberry رو سرچ کنید همه چنلای من اونجا هستش دیگه به زودی یعنی تا فردا شب همه فیکای اینجا پی دی افش قرار میگیره
دوستون دارم بوس •^•

When night start •|• kookmin 🍷Donde viven las historias. Descúbrelo ahora