19-new crush

2.5K 526 139
                                    

.
تاحالا موردی دیده نشده که بیان ججو و توی ساحلش آفتاب نگیرن و شنا نکنن و این طبیعتا برای اون هفتا مستثنی نیست
همشون به ترتیب از بزرگ به کوچیک روبه آفتاب دراز کشیده بودن و تهگوک مشغول بازی با صدف های و شن بازی شده بود

جونگکوک بلند شد تا یه ذره شنا کنه
دستاشو بالا گرفت و هیکل ورزیده اش رو نشون تک تک دختر و پسرای اونجا داد

همه هیونگاش "اوووووو"یی گفتن بجز تهیونگ که مثل احمقا بهش خیره شده بود و تک تک ماهیچه های تشکیل دهنده بدن فرد روبروشو تحسین میکرد

-اون در حد فاک جذابه-
با خودش گفت و دوباره به کوک نگاه کرد
-چطور اینقد جذابه؟-

-من چم شده؟-

-من استریتم ولی-

-فاک یو تهیونگ گی بازیاتو تمومش کن!-

-ودهل اون الان چکار کرد؟-
دوباره به جونگکوک خیره شد
داشت به سمت اونا میومد
بدنش خیس بود و قطه های اب برای پایین اومدن مسابقه میدادن!
-من نمیتونم-

تا جونگکوک دوباره کنارش دراز کشید تهیونگ حوله ای که زیر سرش بود رو برداشت وروی شکم جونگکوک انداخت
"بپوشون خودتو"

جونگکوک خنده ای کرد و حوله رو روی خودش انداخت
رفتارای تهیونگ؟
یزره عجیب بودن
.
.
توی راه برگشت از بار اعصاب تک تکشون خراب بود
"من موندم تو سر پیازی یا تهش که رفته یقه اونو گرفتی!"
نامجون با حرص و عصبانیت گفت و تهیونگ با لجباز ترین ترین حالت و لحن ممکن خطاب به نامجون گفت

"خوب کاری کردم!مردک منحرف همینجوری به جونگکوک زل زده بود مگه آثار هنریه که اینجوری دیدش میزدی"
نفس عمیقی کشید و برگشت به تنها حامی این قضیه نگاه کرد

"جیم هیونگ تو بگو!اگر کسی همچین کاری کنه تو چکار میکنی؟"

"جیمیت هم به تبعیت از تهیونگ با لحن محکمی گفت

"دقیقا مثل تو جوری مشتمو تو دهنش جا سازی میکنم که لباش تا سه قرن باد کنه "

مشتاشونو به هم کوبیدن

تنها کسی که باهاشون نیومده بود یونگی بود
چون سرش درد میکرد و ترجیح میداد استراحت کنه و مواظب گوک باشه

.جونگکوک لبخند نامحسوسی از حمایت و حفاظت یکنفز از خودش زده بود که کسی بجز جین نتونست اونو دریافت کنه

"چیه خوشت اومده؟"
جین با ابروهای بالا انداخته و نگاهی که شرارت
میبارید ازشون به چشمای کوک دوخت

"امم نه چیزه..یعنی..چه دلیلی داره؟"

"هیچی"

"اره هیچی"

بقیه راه هم همینجوری گذشت و حتی وقتی که میخواستن جدا بشن جیمین برای تهیونگ چشمکی زد

-𝐁𝐀𝐁𝐘Where stories live. Discover now