_25_

70 17 127
                                    

Me:

با پاهاش روی زمین ضرب گرفته بود و نگاهشو اطراف مطب چرخوند،از یه مطب توی بالاشهر انتظار این امکانات و معماری رو داشت ولی این نکته ذهنشو درگیر کرده بود که چرا مطب بهترین دکتر سکس تراپ باید توی مرفه ترین منطقه نیویورک باشه،آخه دقیقا وسط وال استریت؟!
یا پولدارا سکس تراپ میشن یا پولدارا مشکلات جنسی زیادی دارن،از این دو حالت خارج نبود

حقا که پول ممکنه خوشبختی بیاره ولی هیچوقت حشریت نمیاره....
نکته عجیب دیگه این بود که فقط خودش بود!!!
با اون حقوق و این کار و این منطقه صد در صد الان باید تا دم خونه زیرشیروونی یونگی مردم برای استخدامی صف میکشیدن ولی الان هیچکس نبود و صد در صد یه جای کار میلنگید
پوفی کشید و به ساعت سفید دیواری رو به روش نگاهی انداخت،چشمهاش سمت دختری که پشت میز نشسته بود چرخید و صداشو صاف کرد و با لحن رسایی گفت " ببخشید؟ " دختر سرشو بالا آورد " بله "

" من تا کی باید منتظر بمونم " لویی گفت و دختری که رژ قرمزش با پوست تیرش هارمونی جذابی داشت لب هاش رو از هم فاصله داد تا جوابش رو بده که در اتاقی که حدس میزد مال همون دکتر سکس تراپ باشه باز شد و مردی با روپوش سفید از اتاق بیرون زد و لویی با دیدنش سریع از جاش بلند شد

پزشک بعد از صحبت کوتاهی با دختر پشت میز سمت لویی رفت و لبخندی زد و دستشو جلو آورد " فورن هستم کریس فورن "

لویی * تخم سگ چقدر جذابههه *

لویی آب دهنشو قورت داد و لبخند خجالت زده ای " آممم بله...منم برای مصاحبه اومدن ..لویی تاملینسون "

* کمی بعد *

" وات؟! " لویی با شوک بلند گفت و سومین لیوان آب روی میز هم سر کشید،کریس نفس عمیقی کشید و با دو انگشتش شقیقش رو ماساژ داد " ببین فقط.... یا قبول کن یا برو هم خودتو راحت کن هم منو "

لویی با گیجی و عاجزانه پرسید " یعنی من باید عملی نشون بدم؟! "

کریس:" نه ببین تو فقط باید...باید یجورایی به بیمارا کمک کنی تا بتونن مشکلاتشونو بهتر نشون نشون بدن تا راحت باشن تا قشنگ به عمق مشکلات پی ببریم تا بگن چرا حشری نمیشن،چرا زیاد حشری میشن،چرا وحشی ان،چرا کینکای مزخرف دارن ،چرا چرا چرا و همه ی این چراها به تو بستگی داره که چقدر کارتو خوب انجام بدی چقدر بخوای بهشون کمک کنی چقدر از ته دلت براشون نگران باشی..."

لویی:

" زهرمار "لویی پوکر گفت و با لب های خط شده به سکس تراپ خیره شد

هیچوقت فکر نمیکرد یه روز مجبور بشه به خاطر حشری نشدن بقیه نگران باشه ولی واقعا جای نگرانی هم داشت!!فکر کن تو هیچوقت حشری نشی ...الان که بهش فکر میکرد باید برای حمایت از کسایی که حشری نمیشن یه کمپین با اسم ' دست در دست هم تا حشریت ' راه مینداخت چون تا جایی که یادش می اومد خودش و یونگی با همون تیتراژ اول پورن هم راست میکردن و کارشون به جاهای باریک میکشید ولی مشکل اساسی کمبود حموم توی زیر شیروونی یونگی و پیمان سر سخت دو پسر برای همدلی توی دیدن پورن بود به طوری که تا وقتی که یکیشون خودشو خلاص میکرد اون یکی تلف میشد

soul killers[Z.M]،[L.S],[Vkook],[sope]Where stories live. Discover now