تقصیر تهیونگ نبود ... همیشه بهش گفتن :«یبار که باهاش بخوابی دلتو میزنه و میندازیش دور،خودتو درگیرش نکن.» اما چرا پس هر روز صبح الطلوع از خوابش میزد تا از فاصله دور فقط چهره پسر رو دم مدرسه ببینه؟ مگه قرار نبود زود دلشو بزنه؟ چش شده بود؟ __________ ❌️ورژن کوکمین در همین اکانت ✨️ژانر : اسمات ، ازدواج اجباری ، رومنس ، انگست ، مافیایی ✨️کاپل فرعی : چانبک ✨️ نویسنده : Dimitria/Softsoul