های.
آدیا صحبت میکنه.
من اومدم با یک سری سناریو و وانشات(:
حقیقتاً بچههای کوچکم بیشترین قسمت قلبم رو تسخیر کردن.
پس بچههام رو دوست داشته باشید و بهشون عشق بورزید.
درخواستی هم پذیرفته میشه🌙
Writer:ᴬᵈʸᴬ.ᶳᶤ
های.
آدیا صحبت میکنه.
من اومدم با یک سری سناریو و وانشات(:
حقیقتاً بچههای کوچکم بیشترین قسمت قلبم رو تسخیر کردن.
پس بچههام رو دوست داشته باشید و بهشون عشق بورزید.
درخواستی هم پذیرفته میشه🌙
Writer:ᴬᵈʸᴬ.ᶳᶤ
تهیونگ آلفای دست و پا چلفتیه که فکر نمیکرد تو یکی از روزهای عادی زندگیش تو شیفت بیمارستان، جفتش رو ملاقات کنه؛ اونم نه هر ملاقات عادی، اون امگا باردار بود!!
حالا دست تقدیر چطوری اونها رو بهم میرسون...