پارت ۱۸- خواب بی رویا

1K 170 6
                                    

پسرک گریفندوری بین پاهای پسر بلوند نشسته بود و پیشونیش رو به سینه اش تکیه داده بود. دراکو بدن گرمی داشت و هری عاشق این بود که خودشو تو بغلش بچپونه.
در حالی که داشت با موهای هری بازی میکرد گفت: "هری من نگرانتم."

-"ببین میدونم میخوای بگی موهام مثل لونه کلاغه و اینا، ولی جدی هر کار میکنم صاف واینمیسه." هری با اینکه صورت دراکو رو نمیدید، میتونست لبخند زدنشو حس کنه.

دراکو خندید: "منظورم اینه که نگران حالتم."

-"هم؟ چرا؟"

-"امروز دوباره سر کلاس آمبریج خوابت برده بود."

-"کیه که خوابش نبره؟ آمبریج تخمی ترین آدم دنیاست."

-"مسئله الان این نیست!" دراکو هری رو محکم تر تو بغلش فشار داد: " امروز سر کلاس معجون اسنیپم خواب بودی."

-"خب که چی؟ اسنیپم دیوثه."

دراکو چشماش رو چرخوند و لبانش رو روی هم فشار داد. میدونست حتما یک دلیلی برای کم خوابیای هری وجود داره.

هری چیز دیگه ای نگفت، از بغل دراکو بیرون اومد و روی چمن ها نشست، به چشمانش خیره شد.

-"بازم مسئله این نیست! موضوع اینه که هر موقع باهم سر قراریم داری چرت میزنی."

-"خب تقصیر من چیه که تو مثل بالش گرمو نرمی."

-"من نرم نیستم! هری تو خسته به نظر نمیای، بلکه انگار مریضی."

-"من مریض نیستم."

-"چرت نگو! پوستتو تو آینه نگاه کن.. داغونه!"

-"واو ممنون بابت تمجیدتون شما هم خیلی خوشگل شدین امروز!" هری نگاهشو رو به طرف دریاچه چرخوند، میدونست هیچ راه فراری از این مکالمه وجود نداره: " دراکو من حالم خوبه، فقط مسئله آمبریج خیلی اذیتم میکنه و امتحانا اینام هست... آدم کلافه میشه."

-"اگه فقط چند بار بی خوابی به سرت میزد اوکی بود ولی اینجوری بی خوابی کشیدن طبیعی نیست."

هری میدونست حق با دراکوست اما جرات بازگو کردن کابوسای وحشتناکی که میدید رو نداشت. نمیتونست بهش بگه چه چیزایی تو سرش میگذره: " شاید... نمیدونم..."

دراکو همچنان در حال بازی کردن با موهای مشکی هری بود، تا اینکه فکر خوبی به ذهنش رسید: " میگم تو کنار من خوب خوابت میبره مگه نه؟"

هری با کنجکاوی گفت: " آره، چطور؟"

-"خب چرا پیش من نمیخوابی؟"

-"آم.. دراکو مطمئنم من اگه تا ده متری زیر زمین اسلترین بیام کشته میشم. بعدشم مگه قرار نیست ما راز باشیم؟"

دراکو با انگشتش به پیشونی هری تلنگر زد: " تو خوابگاه که نه خنگول. منظورم اینجاست. اینجا باهم بخوابیم."

It Was All Just A Game [Persian]Where stories live. Discover now