💭 فلش بک 💭
🌹 لوهان 🌹
تازه سالن سینما رو ترک کرده بودیم که بک دوباره شروع کرد
- این بهترین فیلم امسال میشه باهات شرط میبندم
چانیول سرشو تکون داد و دستشو دور گردن بکهیون انداخت
- هنوز اوایل پاییزه میدونی چند تا فیلم دیگه تا آخرسال اکران میشه ؟
- هر سال حدس میزنین آخرشم اشتباه میشه انتخاب بهترین فیلمو بسپرین به داورا
سوهو با گفتن این جمله بحث بک و چانیولو ختم به خیر کرد
برعکس من و سهون که کم حرف بودیم اون دوتا همیشه نُقل مجلس بودن
شاید همین باعث شد که رابطشون زودتر از ما شروع بشه
من زیادی خجالتی بودم و سهون خیلی محتاط ، این کار سوهو رو برای شکستن یخ بینمون سخت میکرد
اما چشمامون خیلی زودتراز دستای بک وچانیول مارو به هم نزدیک کرده بود همه
اینو وقتی ناخودآگاه به هم خیره میموندیم می فهمیدن
اولین قرارمونو در واقع بکهیون و سوهو خیلی ناگهانی ترتیب دادن
وقتی بعد از این که همگی هماهنگ کردیم تا به کافی شاپ معروف گانگام بریم درنهایت فقط من و سهون روبه روی هم نشسته بودیم و دونفره بودن میز نشون میداد که دیگه وقت اولین قراره
با این که زمان زیادی از اولین دیدارمون گذشته بود اما هنوز نمیتونستم صدای قلبمو وقتی بهم خیره میشد کنترل کنم ، انگشتامو زیرمیز توی هم قفل کردم و من اول شروع کردم
- از بک انتظار داشتم اما فک نمیکردم سوهو هیونگم باهاش همکاری کنه
آرنجاشو روی میز گذاشت و صورتشو بهم نزدیک کردو پرسید
- حالا ناراحتی ؟
سرمو بالا گرفتم و به لبخندش نگاه کردم
من که از خدامه
این کلمه توی ذهنم چرخ میخورد اما از دهنم فقط یه نه آروم اومد بیرون
سهون اون شب محتاط بودنو کنار گذاشت
وقتی که توی خیابون دستموگرفت و با هم قدم زدیم ، وقتی بهم گفت که از ترم دوم دانشگاه و کلاس هنر بازیگری هیچی نفهمیده ، از این که مدام تکرار میکرد که دستاش به جای نوشتن تخته صورت منو روی کاغذ میکشیده حتی عکس یکی از طراحیاشو بهم نشون داد
سالها بعد فهمیدم که این استعداد خانوادگیشونه
******
💭زمان حال 💭
🌼 سهون 🌼
به سوهو نگاه کردم و جواب دادم
- نمیدونم هنوز تصمیم نگرفتم هیونگ
- فعلا که خبر موثقی به دستمون نرسیده نمیخوام عجله کنم
روی صندلی مقابلم نشست و گفت :
- درست میگی اما تا اخرهفته باید تصمیم بگیری
پرونده قطور روبرومو دوباره ورق زدم تا شاید نکته ی جدیدی از قرارداد بفهمم
- ترجیح میدم تا اومدن پدرصبر کنم این تصمیم مهمیه ، شرکت وانگ هنوز هیچ کدوم از اخبار ورشکستگیشونو تایید نکرده
YOU ARE READING
Swear to Love and Sin 💔 Season 1 💔
Fanfiction📜 مقدمه 📜 تقدیم به تو ... کوچولوی دوس داشتنی من ! روزی این دفتر به تو میرسه میخوام برای یک بارهم که شده برگه هایی که لمس کردم دستای حالا بزرگ شده ی تو رو حس کنن شاید عشقی که از روز اول نگاهمو به برق خیره کننده ی چشمات پیوند زد میون این کاغذا جرقه...
