⊱ 𝐂𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 33 ⊰

1.4K 281 48
                                    


چپتر سی و سوم:

شو جین‌هوآ نگاهی به حالت چهره سو یی انداخت و با عصبانیت گفت: «هوف، یه حاکم نالایق فقط باعث عذاب و بدبختی کشورشه، این حرف قدیمیا واقعا درسته. هیچ وقت فکر نمی‌کردم انقدر عمر کنم که شاهد کندن قبر کشور به دست پادشاهش باشم، ولی خب کیو به خاطرش سرزنش کنم؟ ولی می‌دونی، چیزی که بیشتر باعث تعجبم میشه اینه که بعد از افتادن کشور تو دست یه کشور خارجی، مردم زندگی بهتری نسبت به قبل دارن و راضی‌ترن. حتی پادشاه وان‌یان شو وزرایی مثل من که در خدمت حکومت قبلی بودنم آزاد کرد.»

سو یی تلخ خندید و ناگهان گفت: «جین‌هوآ، وقتی اینجوری میگی یعنی دوست نداری که چی کبیر احیا بشه؟»

شو جین‌هوآ با صدای بلند گفت: «البته که می‌خوام کشورمون احیا شه. روزی که آزاد شدم، تنها چیزی که تو ذهنم می‌چرخید این فکر بود که که کشورمون نابود شده و خونمون از دست رفته و قلبم بابتش پر از نگرانی و عصبانیت بود. به عنوان یه ادیب و روشنفکر¹، من احیای سرزمین‌های چی کبیر رو یه وظیفه مقدس می‌دونم. اما چه فایده‌ای داره، من یا تو واقعا می‌تونیم این سرزمین رو دوباره سرپا کنیم؟ وقتی وان‌یان شو چی کبیر رو فتح کرد، مبلغ مالیات رو کاهش داد و دستور داد تا به مردمی که به خاطر بلایای طبیعی به مشکل خورده بودن غلات و مواد غذایی بفرستن. با اقدامات موثر و سریعی که انجام داد یه کشور بزرگ که همه مردمش از حکومتش ناراضی بودن همه تو چند روز بسیج شدن و صدتا کار برای تقویت و جبران ضرری که به مردم خورده بود انجام شد. حالا دیگه مردم عادی برای غذا یا لباسشون نگران نیستن. برای اونا اینطوریه که انگار از ته جهنم به بهشت رسیدن. چی‌کار می‌تونن بکنن، اون بدبخت‌ها هم مدت طولانی‌ای فقط در حد نمردن غذا برای خوردن پیدا می‌کردن، و درنتیجه چیز زیادی از اصول اخلاقی و اینا براشون نمونده. در عوضش اونا از حاکم جدیدشون برای سخاوتمندی‌ای که از خودش نشون داده ممنونن. من تو شیش ماه گذشته خیلی جاها رفتم و فهمیدم بجز ادیب‌هایی مثل خودم دیگه کسی نیست که به چی کبیر یا حکومتی که از درون پوسیده و فاسد شده بود اهمیت بده.» پس از این سخنرانی طولانی قبل از ادامه دادن حرف‌هایش لبخند تلخی بر روی لبانش نشست: «با این شرایط، ادیب‌ها کلا بدرد نمی‌خورن و تأثیری رو مردم ندارن. وقتایی که دور هم جمع می‌شیم تنها کاری که ازمون برمیاد اینه که غر غر کنیم و با طعنه و کنایه انتقاد کنیم، و اینا چطور قراره تو دسته‌بندی کارای مفید قرار بگیرن؟ غیر از اونم جین لیائو یه ارتش قوی، غلات کافی و وزرا و فرماندهان بااستعداد داره. با این نقاط قوت، ما به آدمای بیشتری شبیه تو احتیاج داریم تا احتمال پیروزیمون تو این مبارزه بوجود بیاد، ولی از کجا باید همچین آدمایی پیدا کنیم؟»

____________________________________________________
[1- در آیین کنفوسیوس که اکثر ادیب‌های اون زمان بهش معتقد بودن، همیشه بین رعیت‌ها و افراد نجیب‌ تمایز قائل میشدن. اونا معتقد بودن که یه نجیب چیزی که درسته رو در نظر می‌گیره و یه رعیت چیزی رو که پول پرداخت می‌کنه. نجیب به عدالت اعتماد داره و رعیت به منفعت خودش. یه نجیب بخشنده و منصفه و یه رعیت متعصب و چشم تنگه. شو جین‌هوآ به عنوان یه ادیب خودش رو نجیب می‌دونه و داره به رعیت‌ها ایراد می‌گیره.]
 

War Prisoner / Persian TranslationWhere stories live. Discover now