part 18

352 103 20
                                    

جونگین با صدای بی تفاوتی گفت:

" آخیبا، نی‌کو... عصرتون بخیر." 

گروه به تلاطم افتاد و نی‌کو به طرفشون چرخید. تعجب از ظاهرش آشکار بود. فوراً تونست لبخند بزنه اما کیونگسویی که از نزدیک حرکاتش رو دنبال میکرد، فهمید که ورودشون براش غیر منتظره بوده. توی اون لحظه اخیبا و چند نفر با جونگین صحبت میکردن که پسر بلندتر چرخید و کیونگسو رو بهشون معرفی کرد.
کیونگسو توی صحبتشون دخالتی نکرد و واکنش گروه رو حین صحبت جونگین و آخیبا زیر نظر داشت.
عصبانی بودن اخیبا از حرکات دست و نحوه پرتحرک حرف زدنش قابل درک بود. نگاه نی‌کو بین مرد جوون و پدرش جابجا میشد. بعد یهویی به طرف کیونگسو برگشت. لباسهای خیلی شیکی پوشیده بود.

" خیلی خوشحالم که اومدی! " 

اما وقتی اونو از سر تا پا تماشا کرد، سردی ای که در حین ملاقات اولشون وجود نداشت، الان توی نگاهش موج میزد. 

"  امشب خیلی شیک و جذابی کیونگسو! "

" ممنون نی کو، تو هم همینطور."

جونگین به طرف کیونگسو چرخید و ابروهاش رو پرسشی بالا انداخت.
بعد از شروع موسیقی زوج ها به آرومی پیست رقص رو پر میکردن و جونگین حتی یه کلمه با نی‌کو حرف نزد. کیونگسو با لبخند سرشو تکون داد و با مجوزی که داده شد، به پیست رقص ملحق شدن. هر دوشون گفتن که نی کو داشت از عصبانیت نفس نفس میزد و نگاهی که مثل خنجر بود رو به طرف پیست رقص حواله میکرد.

جونگین گفت:

" همه سالن رو از زیر نظر گذروندم... فهمیدم که واقعاً بمب امشب تویی! "

" پس سالنو وارسی کردی ها؟ مطمئنم زنایی که نوشیدنی میارنم بررسی میکنی! "

" خب میدونی که من همیشه سعی میکنم بهترین کار رو انجام بدم."

" درسته. حتی میتونم توی این مورد شرط بندی کنم." 

موسیقی ملایم و رسا بود. مثل یه رویا میرقصیدن. کیونگسو بدون اینکه متوجه باشه، سرشو به شونه جونگین تکیه داده بود. جونگین سرش رو خم کرده و گونه شو به موهاش تکیه داده بود.
آهسته آهی کشید.

" الان چیشد؟ " 

از جونگین پرسید.


" منظورت چیه، چی شد؟ "

" دقیقاً میدونی منظورم چیه." 

همون موقع آهنگ تموم شد. در حالی که کیونگسو عقب میکشید جونگین گفت:

" داری وسط راه تنهام میزاری."

کیونگسو آماده جواب دادن شد که صدایی از پشت سرشون اومد:

" وای!!! سلام! "

تقریبا با صدای بلندی گفت. به محض این که کیونگسو صاحب صدا رو حدس زد، چشمهاش به مقدار زیادی گشاد شدن. جونگین با لبخندی اجباری برگشت.

﴾ Onun adi : can yakan ﴿Where stories live. Discover now