اشنایی Part 1

566 82 19
                                    


هی جینی شنیدی که میگن امروز مهمون افتخاری میاد %

خب- 

کیم نامجون قراره بیاد% 

خب که چی مگه کیه -

خدای من جین چطور میتونی اینقدر بیخیال باشی کیم نامجون یکی از بزرگترین شرکت های دیزاین رو داره% 

مگه خوردنی که ذوق کنم- 

باشه غلط کردم که گفتم راستی امروز فرمونت غلیظ شده% 

اره میدونم توی هیت مضخرفم -

کاهنده خوردی دیگه% 

اره خوردم- 

خب این کلاس که تموم شه باید بریم سالن  کنفرانس % 

سالن کنفرانس 

jin's  pov:

 حالم اصلا خوب نیست اثر کاهنده از بین رفته باید برم بیرون اینجا کل الفاست

توی راه یه الفا من رو کشید توی کلاس ومن ازشدت ترس و هیت نمیتونستم بزنمش

نگران نباش امگا کوچولو الان کمکت میکنم $

نزدیک نیا برو عقب -

* اون هی میومد جلو من میرفتم عقب تا اینکه به دیوار خوردم  * نامجون کجایی جینت رو خوردن  

 توی لحظه اخر که دیگه داشتم بیهوش میشدم که یکی یه مشت زد توی صورت الفاهه و من دیگه چیزی نفهمیدم   

namjoon's pov:

  بعد سخنرانی داشتم می رفتم  یک بوی غلیظ و تلخ توجه ام رو جلب کرد

^جفت^

منبع بو از توی یکی از کلاس های نزدیک بود 

یکهو ته دلم خالی شد چرا انقدر تلخه؟چی انقدر ناراحتش کرده ؟ 

می خواستم وارد کلاس شم ک دیدم در بستس 

یکهو صدای داد اومد 

ولم کنننننننن-

الفام کنترل رو گرفت و عقب رفت و با تمام وجود خودمون رو به در کوبید در کنده شد

داشتم چی میدیدم یک اشغال  می خواست به امگام تجاوز کنه

یه مشت کوبیدم بهش می خواستم در حد مرگ بزنمش ولی امگام مهمتر بود 

pink omega Where stories live. Discover now