پیشیPart 3

370 69 8
                                    

namjoon's pov :

توی فکرم که یک جشن کوچولو برای معرفی جفت نازم بگیرم و دوستام رو دعوت کنم نظرت چیه لاو؟+

اره منم میخوام به دوستام معرفیت کنم _

پس هم دوستای تو رو دعوت میکنیم و دوستای خودم+

من کلا دو تا دوست دارم _

منم دو تا دوستام و داداشم رو میگم +

مشتاقم داداشت رو ببینم اونطور که تو تعریف کردی باید خیلی شیطون باشه _

من مطمئنم اگه همو ببینید اینقدر اتیش میسوزونید که خونه میریزه رو سرمون از بس شیطونی میکنین +

من اونقدر ها هم شیطون نیستم _

پس عمه زهره من بود که کتابخونه رو ریخته بود به هم +

من فقط کتاب میخواستم اخه حوصلم سر رفته بود تو سرت شلوغ بود با کار مزخرفت-(با لحن لوس بخونید )_

نامجون از این حجمه کیوتی در حال اکلیل بالا اوردن بود

نامجون جین رو توی بغلش فشرد و گفت

+این حجم از کیوتی رو از کجا اوردی اخه تو ؟

_لهم کردی موننییییی

hopi'pov                                                                                                                                                                                           چقدر این نور مزاحمه من هنوز خوام میاد اههههه

وایسا  من کی برگشتم خونه با عجله چشمامو باز کردم که دیدم بغل یکی خوابیدم وایسا چرا لخته

من چرا این لباس تنمه شلوارم کو ؟نه نه نه من نمیخوام باکسی غیر از جفتم باشم نکنه بهم تجاوز کرده باشه نههههه

که اون غریبه تکون خورد و بغلم کرد و گفت

چرا اینقدر زود پاشدی ؟^

اومدم بزنمش  که بوی خوبی رو حس کردم

جفت

وای یعنی این مرده جفته منه وای چقدر جذابه چه سفیده شبیه بچه گربه است وای خداااا چطوری همو دیدیم یعنی توی برخورد اول مست بودم نمی خوام

پیشی#

که سریع چشماشو باز کرد

پیشی یعنی چی دیشب که ددی بودم ^

چی یعنی میدونه وای خدا من توی هیت بودم

# ما چیکار کردیم اخه من که این لباس تنم نبودم یعنی ما

  و سرخ شد *هنوز برای سرخ شدن زوده ما نقشه ها براتون داریم فرزندانم*

^ نه عزیزم هنوز برای اینکار ها زوده و برای لباسا بالا اوردی برای همین عوض شون کردم

#اهان

صدای زنگ تلفنم اومد

وای نامجون هیونگه الان میخواد بگه کجا بودم خداااا

صدامو صاف کردم

#الو هیونگ

+سلام هوسوک کجا موندی دیشب هم خونه نیومدی

# خونه یکی از دوستام موندم برای همین

که دیدم جفتم ابروش رو انداخت بالا

_مونی یادت نره برای شکلات بگی

+باشه عزیزم

#کی اونجاست هیونگ

+جفتم میخوام امشب یک دورهمی بگیرم زنگ زدم بگم که بیای و شکلات هم بخری سر راه

# اها باشه هیونگ

قطع کرد خدایا شکرت شک نکرد

^ که خونه دوستت موندی

#چی میگفتم خب

هیچی هوپی کوچولو^

#از کجا اسممو میدونی ؟

که جواب نداد چون همون موقع گوشیش زنگ خورد وایسا دراز کیهه که بهش زنگ میزنه ؟

^الو نامجون

...........

^اها اوکی میام

................

^اها منم جفتمو میارم

........................

اره اوکی میبینمت^

وایسا نامجونی که درازه اینکه هیونگ منه

^ صبر کن سنجاب کوچولو با اون چشمات منو اینطوری نگاه نکن  اسم من مین یونگیه و دوست داداشتم

# پس من چرا نمیشناسمت

^اخه هروقت من میومدم خونتون تو نبودی منم از روی عکس میشناسمت

------------------------------------------------------------

pink omega Where stories live. Discover now