23

2.4K 370 16
                                    

دو ساعت بعد گروه چت

پتو ته : فیلم برداریت تموم شد؟

جاستین سینگل: آره همین الان تموم شد چه خبرا؟

پتو ته : کبودی هات خوبه خیلی وحشتناک بودن

جاستین سینگل: چرا نگرانی؟😏

پتو ته : 😐

جاستین سینگل: پماد زدم خوب شدن و ممنونم که اون روز ازم مراقبت کردی هوپی همه چی رو گفت.

پتو ته : خواهش میکنم

جاستین سینگل: میخوای بزنگم باهم بحرفیم؟

پتوته : مگه پیش جيمين نیستی

جاستین سینگل: آاامم نه پیشم نیست

پتو ته :اوک الان میزنگم

نیم ساعت بعد تماس:

"ته من دارم میخوابم "

"خب برو بخواب قطع میکنم"

"نه بمون نمی خوام تنها باشم"

"کوکی"

"ما یه هفته صحبت نکرده بودیم ته من خیلی تنها بودم"

جونگکوک زیرلب گفت " من فقط خیلی ازت ممنونم ته میخوام ازت تشکر کنم که زندگی منو بهتر کردی خیلی خوشحالم که اون عکس رو به جای جیمین برات فرستادم زندگی من صد برابر با تو بهتر شد"

تهیونگ غافلگیر شده بود اشک از چشم هاش سرازیر می شد.

الان تنها چیزی که تهیونگ میخواست این بود که بهش بگه چقدر دوستش داره ولی تهیونگ حاضر نبود ریسک کنه و فرشته شو ناراحت کنه.

بعد از دقایقی اونم یه خواب فرو رفت.

.~.~.~

و منی که میخوام تهیونگ رو با دمپایی بزنم:

و منی که میخوام تهیونگ رو با دمپایی بزنم:

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

اینم آخرین آپ..♡

send meⁿᵘᵈᵉˢ(complete)Where stories live. Discover now