زمان حال :
(( بعد از تقریبا گذشت ۴ ماه از پرونده شَدو
دیروز با حکم قاضی دادگاه این پرونده فعلا معلق شد
و مضنون که جانگ هوسوک
ملقب به گلس مایند شناخته شده بود به علت کشته شدن در حین عملیات ،
تبرعه شد .مین یونگی رییس گنگ شَدو
هم که نفر اول پرونده بود هنوز هم تحت تعقیب قرار داره و
چند مضنون دیگه از جمله جئون جانگکوک هم
زیر نظر تمام و کمال پلیس نیویورک آزاد بودن ،سو یوجین هم به قتل عمد مین جیمین پسر وزیر مین اعتراف کرد
و بعد از اون در اعترافاتش جلوی دوربین ها
اعلام کرده بود که کسی که دولت نیویورک به اسم شَدو
دنبالش هستن پسر دوم وزیر مینه !
بعد از این اعتراف موج شایعات انقدر زیاد شد که
وزیر مین تصمیم گرفت از سِمَت خودش چند ماهی عقب بکشه !
و هیچ کدام از حرف های سو یوجین رو تایید نکرد ... ))افسر لی بعد نوشتن ادامه اطلاعات پایانی پرونده توی لب تابش ،
هنوز هم از معلق شدن پرونده ناراضی بود
و دلیل دادگاه رو قانع کننده نمیدونستبا صدای ملایمی که از پشت سرش شنید کمی از میز کارش عقب کشید و با چهره بی روح همیشگیش به دستیارش نگاه کرد
+ لی بهتر نیست بعد از این همه مدت به خودت استراحت بدی ؟
- استراحت بدم ؟ مگه ما اومدیم اینجا بخوریم و بخوابیم تام ؟
+ میدونم چقدر این پرونده برات مهمه ولی اون لعنتی هیچ ردی ازش نمونده انگار خاکستر شده
- دقیقا ! و من همون یه مشت خاکستر رو میخوام !
+ به چه دردت میخوره لی ؟ چی رو عوض میکنه ؟ اون پول ها رو با خودش برد و فرار کرد و گلس مایند و بقیه دوستاش رو قربانی خواسته های خودش کرد !
- تام ، نیومدی اینجا که از مین یونگی دفاع کنی ؟
+ عا ... اره درسته ، یچیزی برات داشتم !
دفترچه کوچک قرمز رنگی رو به دست افسر لی داد
-خاطرات اولین بار عاشق شدنته؟+ لی ! تو اهل این مزه پرونی ها نبودی ! این مال کیم تهیونگ عه
دیروز توی زندان بهم گفت که دوباره احتیاج داره حرف های جدیدش رو بشنوی- اون پسره مهجول حال مارو بازی گرفته ؟
+ لی ! گوش کن ! اون بی دلیل خودش رو تسلیم پلیس نکرد که جرم های برادرش رو گردنش بگیره
- چی میخوای بگی تام ؟؟
+ من خوندمش ! تمام نوشته های تو این دفترچه رو خوندم
اینبار تمام چیزهایی که نوشته با مدارک ما مطابقت داره لی !
این آخرین برگ برندمونه ! بخونش .. لطفاً ..!و بی هیچ حرف دیگه ای از دفتر لی خارج شد .
افسر تام درست میگفت ،
تنها کسی که هنوز چیزی ازش بطور دقیق مشخص نبود و
به جای بقیه توی زندان بود ،
کیم تهیونگ بود !
YOU ARE READING
GLASS ROSE - SOPE
Fanfictionوضعیت: فصل اول تمام شده 🔴 [ما با چرخش زمین شروع کردیم برای تغییر و دنیا مارو بهم رسوند ، حالا هر روز از خودم میپرسم آیا ما واقعا عاشق بودیم ؟] °کاپل : سپ ، یونسئوک °کاپل فرعی : هوپکوک، تهجین ، ویکوک .... °ژانر : رومنس، معمایی ، اسمات ، فیلم نامه ای...