D

4.8K 722 13
                                    

+ ۲۵ ، بسهههههه

_ نه بیبی ، ۵ تا از تنبیه سومت مونده ...

با چشمای اشکی نالیدم ببخشییییید دیگه بسههههههه

با حس دستش که چرخونده شدم سمتش توی بغلش ولو شدم
لعنت به دست سنگینت دیک هد خرفت

با حس نگاه سوزنیش روی دیکم سریع با دست جلوش پوشوندم

_ نپوشونش بیبی ، قرارع هر روز که به فاکت میدم ببینمش

وات د هل ؟ هر روزی که چی؟ فاک؟ هر روز ؟

مشتی به سینه اش زدم

+ مگه دستگاه جوجه کشیم مرتکه ولمم کنننننن

بوسه ای آرومی روی لبم گذاشت ، روی لبام زمزمه کرد : مگه جوجه هم میدی بهم ؟ نمیدونستم زیر این دیک یه رحمم اشانتیون داری کیتن

از یه طرف از حرفش کفری بودم از یه طرف دیگه اون بوسه ، این لبا

سمت لباش هجوم بردم و مک محکمی زدم دستمو توی موهاش فرو بردم

نرم مخملی ، شاید تنها توصیف مناسب برای اون موهای مشکی بود

پوزخندی زد بوسه ای که من شروع کردم رو ادامه داد

Yugen |KookV|Where stories live. Discover now