_ جونگکوک_
به تهیونگ خیره شد که توی بغلش پریده بود
کمرشو بالا کشید پاهاشو دور کمرش حلقه کرد+ خب خودت بگو چکارت کنم؟
با چشمای مظلوم درشت بهم خیره شد لبخند مکعبی هاشو بهم تحویل داد
ضربان قلبم دست خودم نبود لبخندی زدم سمت خونه بردمش
برای اینکه فاز و هواش عوض شه اورده بودمش خونهخودم
اولش انتظار داشت با شهربازی روبرو شهولی درست بر اساس انتظارم تهیونگ درونگرا بود از اینکه یه خونه دلباز گیرش اومد اروم ترش کرد
روی مبل گذاشتمش
+ میرم برات لباس بیارم یوگن
دستم از روی هوا گرفت
_ یوگن یعنی چی؟
+ یعنی زیبایی راز الود ... مثل وقتی که ماه کمیش پشت ابره ! مثل وقتی که بارون میخوره به خاک ... یوگن یعنی زیباترین سکانس جهان
YOU ARE READING
Yugen |KookV|
Teen Fictionچت استوری [compelet] از تعداد اپش نترسین خیلی کوچولوعه پارتا 🌱 تهیونگ دانشجوی جدید الورود رشته ی ادبیات که وقت مستی اشتباهی به جئون جونگکوک فاکر مشهور دانشگاهشون پیام میده + ددی فاک می _پس از همون اول زحمتی که میگفتی برام داری ، این بود؟ پارت های...