✨𝐕𝐊𝐎𝐎𝐊𝐌𝐈𝐍✨

15.6K 596 32
                                    

(اينجا تهيونگ و كوك برادرن صو فاميلي جفتشون جئونه)
معرفى:
تهيونگ: ٢٤ تاپ
كوك: ٢٣ ورس(بيشتر تاپ)
جيمين:١٧ باتم
______________________________
•كوك ويو•        
با ته از اتاق جلسه اومديم بيرون و وارد آسانسور شديم و دكمه طبقه مورد نظرم و زدم كه ويبره اى داخلم حس كردم
-فاااك تهههه.....اينجا جاش نيييست م....محض رضاي فاك تو جلسه پروستاتم له شد
فقط با يه پوزخند بهم نگاه ميكرد
صداي زنى كه طبقه ٢٠ رو ميگفت رو شنيديم و در باز شد
منشى نامجون هيونگ كه يبار از روى مستى تهيونگ گردنش و مارك كرد(البته بعدش كارى كردم كه تا دو روز گريه ميكرد كه شايد بچه دار نشه)
#اووه سلام آقايون جئون...چقدر جذاب شدين امروز...البته هميشه جذاب بودين
اين داستان زندگى ما بود
هرروز يه هرزه باهامون لاس ميزنه تا بتونه زيرخواب پسراي رئيس جمهور كره بشه!
-اوه سانا بود اسمت؟
#اههه جونگكوك شى شوخى نكن يعنى اسمم و يادت رفته؟
-ببخشيد عادت به حفظ كردن اسم هرزه ها ندارم الانم اگه تكون دادن سينه هاى فاكيت تموم شد يا بيا تو يا برو بيرون
خنده بلند و لوندى از نظر خودش كرد كه به نظر من شبيه كشيدن ناخن رو تخته بود و اومد داخل
چسبيده بود به تهيونگ
#اگه براى داشتن اون كينگ سايزا اسمم هرزه ميشه اشكالى نداره ددى
-ودفا......اههه
#او چي شد
تهيونگ عوضى با يه پوزخند سمتم خم شد و با صداى بمش زمزمه كرد
*به نظرم تمركزت و بزار رو اينكه اون بات پلاگ داخلت كه كام دديو توت نگه داشته چجورى داره بفاكت ميده
فاك بهش اگه يكم ديگه بمونيم اينجا مطمئنم كه تو شلوارم كام ميشم
ته با ديدن تينكه دارم از حال ميرم ويبره رو قطع كرد و نفسي از سر آسودگى كشيدم
و اونجا فقط منشى نامجون بود كه با چهره متعجب بهمون نگاه ميكرد
•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•_•
•جيمين ويو•
با عجله از خونه زدم بيرون
ديشب تا ديروقت درس ميخوندم و خواب مونده بودم
بهتر از اين نميشه!
با هزارتا بدبختى و البته شانس خوبم تونستم تو شركت جئون منشى بشم
زمان امتحانات بود و از صبح ميرفتم سركار وگرنه بعد مدرسه فقط سركار ميرفتم
با عجله كفشام و پام كردم و خواستم برم بيرون كه كسي از پشت يقمو كشيد
¥ كجا با اين عجبه پارك
+س....سلام آقاى لى من ديرم شده بايد برم سركار
¥ نميخواى پول اجارتو بدى؟!
+كار ميكنم ميدم بهتون به خدا از صبح تا شب كار ميكنم كه بتونم پول شما رو بدم
¥ من مسخره توئم؟(اونايى كه داده بولده)
+م...من معذرت ميخوام
¥ من نميدونم!نصف درآمد من ازين اجاره اس!يا اجارتو تا آخر هفته ميدي يا همه وسايلت و ميريزم بيرون!
+يكم بيشتر مهلت بدين خواهش ميكنم آقاى ل.....
¥همين كه گفتم حالام به سلامت
يقمو ول كرد و رفت و از پله ها رفت بالا
اشكام و پاك كردم و به ساعت نگاه كردم
+فاك بهش خيلى ديرم شد
سريع زدم بيرون و سوار اتوبوس شدم
______________________________________
•تهيونگ•
منشيمون نيومده بود و همه برنامه ها رو هوا بود
رفتم لابى شركت و رو به نگهبانا گفتم
*پارك جيمين نيومده؟
٪؜نخير قربان هنوز نيومده
*وقتى اومد بهش بگو بياد اتاقم
٪؜چشم
رفتم سمت آسانسور كه با شنيدن افتادن يه چيزى برگشتم و فاك اى كاش برنميگشتم!
پارك جيمين منشى كه تقريبا هيچوقت بهش دقت نكرده بودم و نميكردم وسايلش ريخته بود و پشت به من دولا شده بود كه وسايلش و برداره و بوتيش تو شلوار مشكى جذبش خيلى هات بود
اين بوت يه پسره؟فاك البته كوك هم دست كمى ازش نداشت ولى خب اون بازم يه سايد ددى داشت
مسخ شده رفتم جلو و اسپنكى بهش زدم كه ناله بلندى كرد
*پارك دليل دير كردنت؟
+م...معذرت ميخوام ددى اههههه
*٧٠تا اسپنك ميشى
+اهه ددى زياده
*شات عاپ
وسط لابي داشتم اسپنكش ميكردم و اونم با هرضربه ناله بلندى ميكرد
يه دفعه صداي داد كسى اومد
^تهييوووونگ دارييي چههه غلطيي ميييكنيييييي
پدرم رو به روى ما وايستاده بود
واى دستم رو شد
اومد مشتى بهم بزنه كه دستشو گرفتم و پيچوندم
يه دفعه بع خودم اومدم
+آ...آقاي جئون معذرت ميخوام دستمو ول كنيييد
فاك بهش اين چه فكر فاكى بود
دستاشو ول كردم
*بيا دفترم
زودتر ازش سوار آسانسور شدم و تا خواست سوار بشه دكمه آسانسور و زدم و درا بسته شد
سر و وضعم و مرتب كردم
فكر كنم ديوونه شدم
ولى اين اولين بارى بود كه انقد به پارك جيمين دقت نكرده بودم
^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*
•جيمين ويو•
با استرس در زدم و با شنيدن"بيا تو" درو باز كردم و سريع تعظيم كردم جورى كه حس كردم سرم ميچسبه به زمين
*بسه پارك
+م...من واقعا معذرت ميخوام
*هومممم
از استرس رو زمين ضرب گرفته بودم
جئون تهيونگم همينجورى به من ذل زده بود و از رگ گردنش معلوم بود خيلى عصبيه
فقط دعا ميكردم كه بدتر از اين نشه...مگه بدتر از اينم هست
كه برادرش اومد داخل و منو ديد و فهميدم كه بدتر هم هست
-تهيونگ مي......پارك؟
+س...سلام آقاى جئون
-اين چندمين باره پارك؟يبار مدرست نگهت ميداره...يبار سرما ميخورى...يبار امتحان داري...امروز هم يه بهونه جديد هوم؟
+م...من نميدونم چى بگم
*نميخواد چيزى بگى من ميگم اخراجى
با تعجب بهشون نگاه ميكردم
+م...من قول ميدم تكرار نشه من كل زندگيم و با اين كار ميگذرونم خواهش ميكنم
*يكم ديگه اينجا بمونى تصويه حسابم نميكنم باهات...
+آقاى جئون خواهش ميكنممم شما نميتونيد اين كارو بكنيد!
-چى گفتي؟پارك ميدوني امروز چقد لنگ در هوا بوديم؟نميدونى!برو بيرون
+م...من
*فقط برو بيرون!
تهيونگ تلفنش و برداشت
*الو...سانا پارك جيمين مياد پايين اخراجه اسمشو از ليست خط بزن
@...........؟
با پوزخند بهم نگاه كرد
*نه نيازي به تصويه حساب نيست
_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=
با بدبختى نشسته بودم رو زمين
همين ٦ ساعت. پيش اخراج شدم و تا الان نتونستم كارى بيدا كنم
بدبخت شدم!
كار نباشه يعنى پولى نيست و پول نباشه بايد از خونم بيام بيرون!
منتظر اتوبوس بودم كه يه ماشين جلوم وايستاد
€خوشگله...براي يه شب چند ميگيري؟
+چي؟
€چند ميگيري تا با كينگ سايزم پرت كنم؟
من...خب آره كم آوردم
+ **** وون(من نميدونم يه قيمت بالا تصور كنيد)
€اوه...انقد پول براي يه شب ؟ انقد حرفه اي؟
درست نميگفت چون من باكره بودم!
+ه...هميني كه هست
€هه سوار شو
با ترس سوار ماشين شدم
از استرس يخ كرده بودم
چرا حركت نميكرد
گوشيش و درآورد و با كسي تماس گرفت
€الو؟يوجين!پسر يه بيبى پيدا كردم با چان همين الان بياين خونم
+چ...چى؟!درو باز كن
€اوه بيبي نترس يجورى به فاكت ميديم كه براي بيشتر پر شدن التماس كنى
دستشو رو ديكم گذاشته بود و اومد جلو
خب...منو تاحالا كسي لمس نكرده بود...قطعا تحريك ميشدم
ناله ريزي كردم
€هرزه كوچولو
ديكم و بيشتر فشار داد
داشتم لذت ميبردم كه با ضربه اي كه به شيشه خورد ازم جدا شد و شيشه رو كشيد پايين
€بله؟
*پياده شو
€چرا؟
ضربه محكمى به شيشه خورد
*مادر فاكر ميگم پياده شو
€هووووى يابو چته
ترسيده بودم انگار مچمو بعد از يه كار بد گرفتن
اون مردى كه از شناختنش بيست دقيقه هم نميگذشت بياده شد و بلافاصله مشت محكمى به صورتش خورد و كسي نشست روش
ودفاك اون جئون تهيونگ بود؟!
با ترس بهشون خيره بودم و درد ديكم فراموش كردم
در طرفم باز شد و كسي بازوم و گرفت
سرم و بردم بالا كه ديدم جئون جونگكوك با چشماى خون نشسته بهم نگاه ميكنه
+آ...آقاى جئون
-ششش
منو كشيد سمت ماشينش و منو انداخت رو صندلياي عقب انداخت
-بهتره دهنتو ببندى...راستي ميخواستي ازش پول بگيري وبه فاكت بده؟باشه دوتا ديك بهتر از يدونه ديكه!هم لذتش يسشتره هم پولش
مخم سوت كشيد
اين جئون جونگكوك بود؟!
+آقاى جئون!
-ششش
رفت سمت تهيونگ و كشيدش كنار
-بسه ته
اون كه تازه متوجهم شده بود
اومد سمتم و يقمو گرفت و دم گوشم گفت
*نميدونم اين چه فاكينگ حسيه!ولى تصور اينكه اون عوضي بخواد داخلت بكوبه باعث ميشه بخوام ديكشو ببرم پارك جيمين!بد بازي و شروع كردى
با تعجب به حرفاش گوش ميدادم
+آقاى ج....
*ششش
اومد داخل ماشين و كوك هم از پشت ماشين يه جعبه آورد
*داگى شو
+چ....چي؟!
*مگه پول نميخواى ما بهت ميديم.. دو برابر!سه برابر اصلا ده برابر ولى قول نميدم اگه همين الان به حرفم گوش ندى مثل همون مرتيكه ميكنمت!
با ترس بهش نگاه ميكردم
-حالا زود كفشاتو درار و داگى شو
سريع كفشام و درآوردم و چهار دست و پا رو صندلى وايستادم احساس اينكه الان بوتيم و دارن ميبينن باعث ميشد ديك بدبختم كه همينجوريشم سفت شده بود دردناك تر بشه
-فاك
با احساس سرما بين پاهام فهميدم كه شلوار و باكسرم و درآوردن
*فاك سوراخش خيلى صورتيه!
-واى ته زود باش ميخوام زودتر برم خونه
خنده ددى طورى كرد و با حس خيسي رو سوراخم ناله بلندى كردم
-فاك ته برو اونور خودم ميخوام
با حس وارد شدن زبون كوك داخلم نالم بلند تر شد و دستام شل شد و افتادم
*برگرد به حالت اولت
تهيونگ غريد و اسپنكى بهم زد
*بسه كوك بيا كنار
-تههه
*بيب نميخواى زودتر كه به بلاى آسانسور دچار شى!
كوك با بي ميلى كشيد كنار و صندلى كنار راننده نشست
با تعجب بهشون نگاه ميكردم مگه برادر نيستن؟!
*اونجورى نگاه نكن پاپى
تهيونگ با بي رحمى يه ويبراتور و واردم كرد و يه رينگ دور ديكم بست
+اههه آ...آقاى جئون
*ددى و ترجيح ميدم.....اينارو نگه دار تا خونه با ديك دديا پر بشي
با لرزش به شدت ويبراتور داخلم به تهيونگ نگاه كردم كه ديدم كارى نميكنه
-هي بيبي اينجارو!
برگشتم كه ديدم كوك تو گوشيش كنترل ويبراتور و داشت و رو درجه وسط بود
-تا اينجا براى تأخير صبحت بود
يه دفعه سرعت و تا آخرين حد برد بالا و نيشخندى زد
-اينم براى اين كار بدى كه جند دقيقه پيش داشتي انجام ميدادى
تهيونگ پياده شد و دستامو بست
+اهه اين براي چيهه
*براي اينكه به خودت دست نزنى!
شلوار و باكسرم و انداخت پشت ماشين و من و با پيين تنه برهنه  نشوند كه ويبراتور به يه نقطه اي خورد كه لرزيدم و ناهل بلندى كردم
*همينجورى ميشيني!
-ته...بروستاتش له ميشه
پروستات؟همون چيزى كه تو فيكشنا ميگفتم نقطه ايه كه لذت ديوانه وارى داره؟
اين عالي بود...
+اههههه ف....فاك اين درد داره
ميخواستم خالى بشم اما نميتونستم
تهيونگ پشت فرمون نشست و رو بهم گفت
*اين كه چيزي نيست...اصل كار مونده بيبي
-كنجكاوم كه ببينم وقتى جفتمون و داخلش حس ميكنه ري اكشنش چيه
+ددييي اهههههه
*زبونت باز شد!
ناله اى كردم و بي حال افتادم رو صندلى
+ب....بيشتر ميخوام دديييي
*فاك بهت جيمين دارى طاقتم و تموم ميكنى
-تهيونگ اههه
كوك كه هورنى شده بود دستش و رو ديك تهيونگ كشيد
*كوك؟
از لذت اشكم دراومده بود
+ددييي م...من ميخوام بيام خواهش ميكنممم
*فاك بهتون
تو يه كوچه بن بست پيچيد
پياده شد و به كوك گفت
*كوك پياده شو
تهيونگ اومد و داگ استايلم كرد و پشتم وايستاد و كوك در و باز كرد و منو كشيد جلو
سرم از ماشين بيرون بود
تهيونگ يه اسپنك بهم زد و گفت
*فرصت داري تا پنج ميشمرم از خودت درس بياري وگرنه همينجوري ديكم و واردت ميكنم!
*فاك تههه اين پلاگ كوفتى
-عا كوك نگو كه بدت مياد جورى كه داري خودتو بزور نگه ميداري و تو دهنش ميكوبي و كام ددى توت تكون ميخوره
+ك...كام؟
*كوك يه بيبي خوبه كه از صبح كامم و داخلش نگه داشته
+فااك
با تصور خودم جاى كوك لرزيدم و يه قطره پريكام به زور از ديكم خارج شد
+د...ددي خواهش ميكنم
*شروع ميكنم
با تموم ترسم سعي كردم كه ويبراتور و از داخلم دربيارم درد در آوردنش بهتر از درد ديك اون با ويبراتور بود
با گفتن شماره چهار بالاخره از داخلم دراومد
+اههه فاك
كوك شلوارشو درآورد
فاك ديكش چقد بزرگه!
-بدو بيبي بخورش!
ذهنم از شهوت پر شده بود
دهنم و باز كردم و ديكش و وارد دهنم كردم
با حس ديك تهيونگ روى سوراخم لرزيدم
*اولش درد داره بيبي!
بعد يهويي واردم شد
+جيييغ فاااك.هق.....د...درد داره
*آروم باش بيبي
گردنم و ميبوسيد و از زير پليوري كه اصلا درش نياورده بودم نيپلام و به بازي گرفت
-اهه جيمين بدو
سرمو به آرومى رو ديك كوك تكون ميدادم و با اينكه عوق ميزدم سعي ميكردم از دهنم درش نيارم
تهيونگ كه ديد كمى عادت كردم شروع به حركت كرد و بعد از چندتا ضربه پروستاتم و پيدا كرد
ناله بلندى كردم كه ديك كوك از دهنم دراومد
*اوه پيداش كردم دارلينگ
-جيميين
كوك غريد و موهامو كشيد و تو دهنم ضربه ميزد
تهيونگم از پشت سرعت ضربه هاشو به حد فاك افزايش داد
با دهن پر ناله ميكردم
كوك موهامو ول كرد تا نفسي بكشم
+اههه ددييييى بيشتررر
ته خنديد
*كوك بيبيمون ميخواد سوراخ هرزش و پرتر كنيم!
تهيونگ ازم كشيد بيرون
به خاطر خالى شدن يهوييم ناله اى كردم
ته برم گردوند و بغلم كرد و دوباره واردم شد جورى كه پشتمون به درا بود
دستامو دور گردنش حلقه كردم
+فاك
سرشو آورد جلو و لبامو بوسيد
+هممممممم
بيشتر خودمو بهش چسبوندم
با حس گرم شدن پشتم فهميدم كوك پشتم اومده
-دارلينگ ميخواى بيشتر پر بشى؟باشه پرت ميكنيم!
كوك آروم ديكش و از پشت كنار ديك تهيونگ واردم شد
از درد لب تهيونگ و آروم گاز گرفتم
لبامون از هم دور شد
*آروم باش سوييتي
+د...ددى درد. داره
اين حس لوس بودنم كى اومد سراغم؟!ودفاك
كوك نيپلام و بين انگشتاش فشار ميداد كه حواسم و پرت كنه
سرمو تو گردن تهيونگ بردم وناله هاى ريز ميكردم
+ددى ح....حركت كنيد
با حركت جفتشون تازه معني پاره شدن و حس كردم
جورى داخلم ميكوبيدن كه حس ميكردم سوراخم ديگه به حالت عاديش بر نميگرده
+ددييييي
آروم گردن تهيونگ و مكيدم
*بيبي داري مارك ميكني؟!
+اههه ددى
ميخواستم كام شم اما اون رينگ فاكى نميزاشت كام شم
+د...ددي من ميخوام بيام خواهش ميكنم اينو بازش كنن
-ته منم دارم ميام
*اههه
جفتشون داخلم كام كردم و با حس آزاد شدن ديكم كام كردم و از اون حجم از داغي كه همراه ديكاشون پرم كرده بود باعث لرزشم ميشد
*آروم باش سوييتي تموم شد....كام دديا و داخلت حس ميكني؟
+اهه..من...من يه هرزم
-هي درست حرف بزن
*بخواب سوييتي ميريم خونه...به نظرم ديگه منشيممون نيستي ازين به بعد بيبيموني باشه؟
-فاك ته قبول دارم
+ولى...
*شششش حالام كام دديا رو داخل خودت نگه دار تا برسيم خونه...با اين وضعيت فكر كنم يه حموم نياز داريم
ديكاشون و ازم خارج كردن و كوك دوتا از انگشتاش و واردم كرد كه كام ازم خارج نشه كه ناله اي كردم
با ورود يه پلاگ خييلييي كوچيك داخلم كوك اعتراض كرد
-ياااع اين پلاگ چرا انقد كوچيكه؟برا من اونوقت انقد بزرگه؟
*بيبيمون اولين بارشه كوك!
خودشون و منو تميز كردن
كوك عقب پيش من موند و كمرم و ماساژ ميداد
تهيونگم پشت فرمون رفت و سمت خونشون حركت كرد

صبح كه بيدار شدم...واقعا فكر نميكردم كه بيبي رئيسام بشم!

🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨
سيلام سيلااااام جئون بلو هستم با اولين وانشات گلنارى
٢٥٠٠ كلمه براى اولين وانشات
گلنار بدم؟

پدرم دراومد
خيخى
ووت يادتون نره جينگوليا
نظراتتون هم كه دوست دارم بخونم

لاوتون دارم
بـــلـــو✨🫐

Dirty oneshotsWhere stories live. Discover now